سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجرات یازده 15

سوره هود، آیه 38

وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ ? قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ

ترجمه: و نوح کشتی را می ساخت ، در حالی که هرگاه گروهی از اشراف قومش بر او می گذشتند ، او را به خاطر ساختن کشتی مسخره می کردند . نوح در پاسخ آنها می گفت : اگر اینک ما را مسخره می کنید ، ما نیز شما را همان گونه که مسخره می کنید ، مسخره خواهیم کرد 

/ترجمه صفوی (براساس المیزان)/


حجرات یازده 14

معنای واژه لقب:

لقب: لقب نام دوّم انسان است که با آن خوانده میشود و در آن مراعات معنى لازم است بخلاف نام اول که شاید مرتجل و بدون مراعات معنى باشد مثل امیر المؤمنین که لقب على علیه السّلام است. لقب دو جور است یکى بر سبیل تشریف و مدح چنانکه گفته شد دیگرى بر سبیل نبز و طعن وَ ل?ا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ ل?ا تَن?ابَزُوا بِالْأَلْق?ابِ حجرات: 11. یعنى بخودتان عیب نتراشید و با القاب به یکدیگر را تعییب نکنید نبز چنان که در قاموس گفته بمعنى لمز (و طعن) است «النّبز: اللّمز» القاب فقط یکبار در قرآن آمده است.

/قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی/


حجرات یازده 13

معنای واژه تنابزوا:

در مجمع فرموده: نبز بد لقب دادن است در اقرب الموارد گفته: «نَبَزَهُ بکذا: لَقَّبَه به» و آن در القاب قبیح شایع است. معنى آیه:

بر خودتان عیب نبندید و با القاب بد یکدیگر را نخوانید یا بهمدیگر القاب بد ننهید، این لفظ فقط یکبار در کلام الله آمده است.

در نهج البلاغه خطب? 191 در وصف متقین آمده:

«و لا یُنَابِزُ بِالألْقَابِ و لا یُضَارُّ بِالجَارِ»

/قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی/


حجرات یازده 11

معنای واژه سخرة

سخر: ریشخند کردن. در اقرب گوید «سخر منه: هزء به» «إِنْ تَسْخَرُوا مِنّ?ا فَإِنّ?ا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَم?ا تَسْخَرُونَ» هود: 38. اگر ما را مسخره بکنید ما هم شما را مسخره و ریشخند خواهیم کرد. این کلمه در همه جاى قرآن با «من» تعدیه شده است

/قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی/


حجرات یازده 9

ابو هلال عسکری در فروق اللغه: / تفاوت استهزاء و مسخره

استهزا در جایی به‌کار می‌رود که شخص بدون اینکه کاری انجام داده باشد ریش‌خند شود؛ ولی سخریه در آنجاست که به سبب کاری که انجام داده مسخره شود

عسگری، ابوهلال، الفروق اللغویه، ص‌50





حجرات یازده 8

شان نزول آیه (متن عربی)
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِی صَفِیَّهًْ بِنْتِ حُیَیِّ‌بْنِ‌أَخْطَبَ وَ کَانَتْ زَوْجَهًْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ ذَلِکَ أَنَّ عَائِشَهًْ وَ حَفْصَهًْ کَانَتَا تُؤْذِیَانِهَا وَ تَشْتِمَانِهَا وَ تَقُولَانِ لَهَا یَا بِنْتَ الْیَهُودِیَّهًْ فَشَکَتْ ذَلِکَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَهَا أَ لَا تُجِیبِنَّهُمَا فَقَالَتْ بِمَا ذَا یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ قُولِی إِنَّ أَبِی هَارُونُ نَبِیُّ اللَّهِ وَ عَمِّی مُوسَی (علیه السلام) کَلِیمُ اللَّهِ وَ زَوْجِی مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَمَا تُنْکِرَانِ مِنِّی فَقَالَتْ لَهُمَا فَقَالَتَا هَذَا عَلَّمَکِ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِی ذَلِکَ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ ... وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ.

تفسیر القمى : 641 و 642. والایة فی الحجرات : 11.


حجرات یازده 7


شان نزول / تفسیر نمونه
مفسران برای این آیات شان نزولهای مختلفی نقل کرده اند، از جمله اینکه:
جمله"لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ "در باره"ثابت بن قیس" (خطیب پیامبر ص) نازل شده است که گوشهایش سنگین بود، و هنگامی که وارد مسجد می‌شد کنار دست پیامبر ص برای او جایی باز می‌کردند، تا سخن حضرت را بشنود روزی وارد مسجد شد در حالی که مردم از نماز فراغت پیدا کرده، و جای خود نشسته بودند، او جمعیت را می‌شکافت و می‌گفت: جا بدهید! جا بدهید! تا به یکی از مسلمانان رسید، و او گفت همین جا بنشین! او پشت سرش نشست، اما خشمگین شد، هنگامی که هوا روشن گشت"ثابت"به آن مرد گفت: کیستی؟ او نام خود را برد و گفت فلان کس هستم، "ثابت"گفت: فرزند فلان زن؟! و در اینجا نام مادرش را با لقب زشتی که در جاهلیت می‌بردند یاد کرد، آن مرد شرمگین شد و سر خود را بزیر انداخت، آیه نازل شد و مسلمانان را از این گونه کارهای زشت نهی کرد.
و گفته اند: " وَ لا? نِس?اءٌ مِنْ نِس?اءٍ "در باره"ام سلمه"نازل گردید که بعضی از همسران پیامبر ص او را به خاطر لباس مخصوصی که پوشیده بود، یا به خاطر کوتاهی قدش مسخره کردند، آیه نازل شد و آنها را از این عمل باز داشت.
و نیز گفته اند جمله" وَ لا? یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً "در باره دو نفر از اصحاب رسول اللّ?ه ص است که رفیقشان"سلمان"را غیبت کردند، زیرا او را خدمت پیامبر ص فرستاده بودند تا غذایی برای آنها بیاورد، پیامبر ص سلمان را سراغ"اسامة بن زید"که مسئول"بیت المال"بود فرستاد، "اسامه"گفت:
الان چیزی ندارم، آن دو نفر از"اسامه"غیبت کردند و گفتند: او بخل ورزیده و در باره"سلمان"گفتند: اگر او را به سراغ چاه سمیحه (چاه پر آبی بود) بفرستیم آب آن فروکش خواهد کرد! سپس خودشان به راه افتادند تا نزد "اسامه"بیایند، و در باره موضوع کار خود تجسس کنند، پیامبر ص فرمود من آثار خوردن گوشت در دهان شما می‌بینم، عرض کردند: ای رسول خدا ما امروز مطلقا گوشت نخورده ایم! فرمود: آری گوشت"سلمان"و"اسامه"را می‌خوردید، آیه نازل شد و مسلمانان را از غیبت نهی کرد [1] .
----------
[1]: 1) "تفسیر مجمع البیان"جلد 9 صفحه 135-"قرطبی"نیز در تفسیر خود این شان نزول را با تفاوتی نقل کرده است.


حجرات یازده 5

نکات تفسیر نمونه
1- ایمان به خدا، با مسخره کردن بندگان خدا سازگار نیست. «یا ایّها الّذین آمنوا لایسخر»

 2- کسی که مردم را از توهین به دیگران باز می‌دارد نباید در شیوه باز داشتنش توهین باشد. «لایسخر قوم من قوم» و نفرمود: «لاتسخروا» که به معنای این است که شما مسخره کننده هستید.

 3- مسخره، کلید فتنه، کینه و دشمنی است. «لایسخر قوم... » (بعد از بیان برادری، صلح و آشتی، از مسخره کردن نهی شده است)

 4- در شیوه تبلیغ آنجا که مسئله ای مهم یا مخاطبان متنوّع هستند، باید مطالب برای هر دسته از مخاطبان تکرار شود. «قوم من قوم... ولانساء من نساء»

 5 - در شیوه تربیت وارشاد مردم باید به سراغ خشک کردن ریشه‌های فساد رفت. «عسی ان یکونوا خیرا»
 (ریشه مسخره کردن، احساس خودبرتربینی است که
 قرآن این ریشه را می‌خشکاند و می‌فرماید: نباید خود را بهتر از دیگران بدانید، شاید او بهتر از شما باشد)

 6- ما از باطن مردم آگاه نیستیم، پس نباید ظاهربین، سطحی نگر وامروزبین باشیم. «عسی ان یکونوا خیراً... »

 7- همه مردم از یک جوهرند و عیبجویی از مردم در حقیقت عیبجویی از خود است. «و لاتلمزوا انفسکم»

 8 - عیبجویی از دیگران، آنان را به فکرانتقام انداخته و آنها نیز عیب تو را می‌گویند، پس نقل عیب دیگران، در آینده کشف عیوب خود است. «و لاتلمزوا انفسکم»

 9- مسخره، یک طرفه باقی نمی ماند، دیر یا زود مسئله به دو طرف کشیده می‌شود. («لاتنابزوا» برای کار طرفینی است)

 10- برای مسخره کردن و نام بد بردن، توبه لازم است. «و من لم یتب فاولئک هم الظالمون» البتّه توبه تنها به زبان نیست، بلکه توبه تحقیر کردن، تکریم نمودن است. توبه کسانی که حقّی را کتمان کرده اند، بیان آنچه کتمان نموده اند می‌باشد. «تابوا و اصلحوا و بیّنوا» (194) و توبه کسانی که دست به فساد زده اند، اصلاح کار خود است. «تابوا و اصلحوا»

 11- مسخره، تجاوز به حریم افراد است که اگر مسخره کننده توبه نکند، ظالم است. «فاولئک هم الظالمون»


حجرات یازده 3

نکات تفسیر المیزان - آیات 11
1-  مسخره کردن، استهزاء نمودن است به شکل تحقیر یا اهانت به گونه ای طبیعتا خنده فرد را به دنبال داشته باشد.
2-  مقصود از «قوم» در اینجا مردان هستن به قرینه مقابله ذکر «نساء» و وجه اطلاق بر مردان آن است که این مردان هستند که به امور مهمه زندگی قیام می کنند.
3-  اینکه مسخره نمودن مردان توسط مردان و مسخره نمودن زنان توسط زنان ذکر شده است از باب غلبه است. یعنی عادة مصادیق مسخره این چنین هستند غالبا.
4-  در تعبیر «انفسکم» این نکته مد نظر بوده است که مخاطبین و مومنین را به شکل یک مجتمع و مجموعه واحد دیده است. پس همان طور که از عیب جویی دیگران نسبت به خود ناراحت می شود، دیگران نیز از عیب جویی او ناراحت می شوند.
5-  {بئس الاسم الفسوق بعد الایمان}؛ در اینجا «الذکر محذوف است / یعنی چه بد است ذکر و یاد افراد به اسم بدی که در گذشته داشته اند بعد از اینکه ایمان آورده اند که طبیعتا ناراحت کننده است. مانند اینکه: ای کسی که پدرش فلان و فلان است.
6-  تعبیر توبه برای آن است که در بین مومنین کسانی بوده اند که این اعمال منهی را انجام می داده اند، لذا نسبت به ایشان، توبه و بازگشت به دستورات الهی تعبیر شده است.