سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیاده سازی حجرات (ج 3) 4

نکته چهارم، جهل توی اینجا یک اشارهای هم به آن کردیم، جهل در مقابل علم است. می‏گویند آدم یک چیزی را می‏داند و یک چیزی را نمی‏داند. یک وقتی جهل در مقابل علم است و یک وقتی جهل در مقابل علم نیست بلکه در مقابل عقل است، جهل در مقابل عقل یعنی رفتار جاهلانه در مقابل رفتار عاقلانه است.

خیلی از افراد یک چیزی را می‏دانند، یعنی جاهل نیستند و عالم هستند اما تصمیمی که براساس آن دانسته می‏گیرند و رفتاری که بر اساس آن نشان می‏دهند رفتار غلطی است، خوب این فرد درست است که علم دارد اما رفتارش عاقلانه نیست.

یک وقتی آدم یک چیزی را نمی‏داند اما مواجههاش با آن جهلش، یک مواجهه عاقلانهای است، مثل همین کسانی که وقتی یک چیزی را نمی‏دانند خوب میروند می‌پرسند، می‏گویند: ندانستن عیب نیست، نپرسیدن عیب است. خوب می‏رود سؤال می‏کند «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏»، اگر نمی‏دانید بروید از آن کسانی که می‏دانند سؤال بکنید! این رفتار، رفتار عاقلانه میشود.

پس ما دو جور جهل داریم، یکی جهل به معنای نداستن در مقابل علم است! یکی جهل به معنای جهالت است، یعنی رفتار جاهلانه در مقابل رفتار عاقلانه! این خیلی مهم است. آن چیزی که طبق این آیه موجب ندامت می‏شود که در آخر آیه آمده است، جهل به معنای دوم است نه به معنای اول! یعنی اگر رفتار شما رفتار جاهلانه در زندگی باشد، منش شما منش جاهلانه باشد، آخر سر مبتلا به ندامت و پشیمانی میشوید و زیان میبینید و به دیگران زیان میرسانید. اما اگر رفتار شما عاقلانه باشد حتی اگر یک بار هم اشتباه کنید در کل پشیمان نمی‏شوید.

مثلاً یکی از رفتارهای عالمانه در ظن، مثلاً مراجعه به متخصص است. یک نفر یک دارو را سرِ خود مصرف می‏کند، این جاهلانه است! یک نفر می‌رود و از پزشک که متخصص است مشورت می‏گیرد و پزشک می‏گوید برو فلان دارو را مصرف کن! اولی که کلاً بر اساس جهل است و یک رفتار جاهلانه است، و این رفتار جاهلانه منجر به ندامت و پشیمانی می‌شود و هر آدم عاقلی هم این کار را مذمّت می‏کند حتی اگر هم به صورت موردی درست از آب در بیاید، یک دارویی را بخورد و مشکلش هم حل بشود باز هم دیگران او را سرزنش میکنند و می‏گویند که آدم عاقل اگر اشتباه از آب در می‌آمد چی؟! می‏گویند کار تو کار غلطی بود و ریسک کردی.

اما در نقطه مقابل، شما بروید نزد یک متخصص درجه یک و او برای شما یک چیزی بنویسد و از قضا اتفاقاً به صورت نادر اشتباه از آب دربیاید و آن بعداً معلوم بشود که اشتباه کرده و شما هم بخورید و حالتان بدتر بشود، آیا کسی رفتار شما را، آخر اینجا اتفاقاً غلط هم از آب درآمد، اما آیا اینجا رفتار شما را کسی مذمّت میکند؟ می‏گوید نخیر! می‏گوید روش تو روش درستی است و عقلا این روش را تحسین میکنند، در حالی که در اولی اتفاقاً رفت و خورد و به واقع درست از آب درآمد و در دومی غلط از آب درآمد! اولی جهل شد و دومی علم شد، اما در اولی رفتارش رفتار جاهلانهای بود اما دومی رفتارش رفتار عاقلانه بود.

ما در اینجا داریم در مورد جهل به معنای دوم حرف می‏زنیم، یعنی منش عاقلانه! اینجا قرآن کریم میفرماید: تبیِّن کنید تا با رفتار جاهلانه خودتان نروید کاری بکنید که منجر به ندامت بشود. پس قرآن اینجا دعوت به علم نمی‏کند، بلکه دعوت به عقلانیّت می‏کند و میگوید بروید و با رفتار عاقلانه خودتان را مصون از ندامت کنید. این هم یک نکته؛

نکته پنجم، در کل عقلانیّت یعنی زندگی عاقلانه مسیر بندگیِ خداست، مسیر عبودیّت است، مسیر رضایت خداست و زندگی جاهلانه مسیر معصیت است، مسیر نافرمانی خداست، مسیر دور شدن از خداست و مسیر هلاکت است، یعنی زندگی عاقلانه انسان را به سعادت میرساند و زندگی جاهلانه انسان را دچار شقاوت و بدبختی میکشاند.

ما روایت داریم کسی از امام صادق(علیه السلام؟) سؤال کرد عقل چی است؟ «قُلتُ: مَا العَقلُ؟» عقل چی است؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود «قال: مَا عُبِدَ بِه الرَّحمَان»، عقل چیزی است که به سبب او انسان به مقام عبودیّت خدا میرسد، یعنی خدا عبادت می‌شود، عقل چیزی است که باعث میشود خدا را انسان عبادت کند «وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنَان»، و به وسیله عقل، انسان بهشت را به دست بیاورد و کسب کند، یعنی اگر عقل ارزش دارد ارزش آن به این است که باعث می‌شود، یعنی زندگی عاقلانه و عقلانیّت باعث می‏شود که انسان در مسیر بندگی خدا قرار بگیرد و در مسیر بهشت قرار بگیرد و این هم خیلی نکته مهمی است، حالا روایت ادامه دارد و ما از ادامه آن صرفنظر می‏کنیم، پس این هم تعبیر زیبایی در مورد عقل بود و ارتباط آن با بندگی و سعادت.