پیاده سازی حجرات (ج 3) 3
ما تو فضای مجازی، توی رسانهها مدام در معرض اخبار و اطلاعات مختلفی هستیم، نه تحلیل، با تحلیل کاری ندارم، اخبار و اطلاعات و دادههای فراوان! میگوید خوب برو تحقیق کن، تبیُّن کن، تأمّل کن با همین توضیحاتی که در مورد کلمه تبیُّن عرض کردم، معلوم کن و سره را از ناسره تشخیص بده که کدام درست است و کدام غلط است؛
در مرحله بعد حالا آدم باید به تشخیص برسد، به بصیرت برسد، به تحلیل برسد و بر اساس این دادهها بفهمد که آقا الآن چه تکلیفی وجود دارد و چه حقیقتی وجود دارد و به چه روشی عمل کند، این یک مرتبه بالاتر است و توی اینجا قرآن امر به تبعیّت و ولایت میکند تحتِ محوریّت پیغمبر، البته نه توی این آیه بلکه تو آیات بعدی دیگر این را میگوید «أَنَّ فیکُمْ رَسُولَ اللَّه»، خوب پیغمبر را دارید و بروید از پیغمبر کسب تکلیف کنید که باید چی بشود و چه کاری باید انجام بدهید و تکلیفتان چی است.
اما توی این آیه در مورد جهل به معنای اول میگوید بروید تحقیق کنید و در کل چه تبیُّن کردن در مقابل جهل به معنای اول یعنی جهل در اطلاعات، جهل در درستی و غلطی اطلاعات، و چه در معنای دوم یعنی تبعیّت از پیغمبر در جهل تحلیلی؛ هر دو تای اینها، مصداق زندگی عاقلانه میشود، یعنی انسان در یک زندگی عاقلانه اولاً باید برود و درستی و غلطی اطلاعات و دادهها را بررسی بکند و دوماً باید تحلیل خودش را و تشخیص خودش را و تکلیف خودش را از ولی، امام، رهبر و پیغمبر دریافت کند، اینها هم درباره مفاهیم آیه.
حالا سراغ نکات آیه برویم! من چند نکته را برای آیه میخواهم خدمت شما بیان کنم، شاید هفت الی هشت نکته.
نکته اول، ببینید دوستان این نکته را از بیانات علامه طباطبایی استفاده میکنیم. زیست انسان بر اساس آگاهی است و میتوانست اینطور نباشد و میتوانست زندگی انسان، تصمیمات و انتخابات و اخبار انسان براساس تصادفات و براساس موضوعات غیرقابل پیش بینی باشد ولی انسان خلقش و سرشتش اینطوری است که بر اساس علم و اطلاع و آگاهی، حالا چه درست باشد یا غلط، بر اساس آنها تصمیم میگیرد، یعنی میخواهد یک کاری بکند یا اطلاعات غلط یا اطلاعات درست، چون یک چیزی را میداند یک کاری را انجام میدهد، چون یک چیزی را میداند یک تصمیم را میگیرد و این خیلی مهم است، زیست انسان بر اساس آگاهی است، این نکته اول.
آگاهی مراتب دارد و یک مرتبه آن یقین و قطع است. گاهی اوقات انسان نسبت به موضوعاتی با قاطعیت و یقین اطلاع دارد، خوب از همانها هم تبعیّت میکند و تصمیم میگیرد و زندگی میکند، حالا نکتهای که ما میخواهیم از آن استفاده بکنیم و توی این آیه اهمیت دارد این است که شما اگر به هر دلیلی به آن یقین دسترسی نداشته باشید کلاً بی خیال علم و دانش نمیتوانید بشوید و بگویید دیگر حالا میرویم به صورت تصادفی و یِلخی و همین طوری و هر طرف باد آمد ما همانطور عمل میکنیم، میگوید: نخیر! میگوید به هر دلیلی اگر دستتان از یقین کوتاه شد، سراغ گمان بروید، چون آدم به سراغ گمان میرود، آدمیزاد اینطوری است که چون زیست او آگاهانه است و آگاهی او اگر از جنس یقین بود که هیچ، الحمدلله! اگر نبود بیا یک مرتبه پایینتر و سراغ گمان، اما گمان هم دو جور داریم:
گمانی که قابل اعتناست و معتبر است و گمانی که قابل اعتنا نیست و معتبر نیست، این خیلی اهمیت دارد و این آیه در مورد همین دارد حرف میزند، این آیه در مورد گمان معتبر و گمان نامعتبر حرف میزند، یقین که هیچ آن را کنار بگذار، در مورد گمان معتبر و گمان غیر معتبر است. این آیه میگوید، ما به بعضی از گمانها میتوان توجه و اعتنا کنیم و به بعضی از گمانها نمیتوانیم. این نکته اول.
نکته دوم، ببینید این آگاهیها که عرض کردم زیست انسان، زیست آگاهانه است، از همین جا میتوانیم برداشت کنیم که آگاهیها، ما فَکتهایی که توی فضای مجازی، توی رسانهها میشنویم و میبینیم اینها را هم میتوانیم دو دسته کنیم، بعضی از این فکتها چه درست باشد و چه غلط باشد، چه یقینی باشد و چه گمانی، توی زیست ما، توی زندگی ما، توی تصمیمات ما، توی انتخابات ما اثر دارد، و بعضی از آنها اثری ندارد، ما آنها را بدانیم یا ندانیم تأثیری در زندگی ما ندارد؛
پس اولاً عقل و عقلانیّت و عاقل بودن اقتضاء میکند که ما وقتمان را، توجهمان را، تمرکزمان را به موضوعاتی که دانستن یا ندانستن آنها در زیست و در زندگی ما تأثیری ندارد، نکنیم! حالا شاید تعبیر لغو که قرآن هم میگوید همین باشد، آنها را کنار بگذاریم.
پس ما اصلاً با آگاهیهایی که مؤثِّر در زیست ما نیست که کاری نداریم، ما چون میخواهیم زیست آگاهانه داشته باشیم میخواهیم سراغ آگاهی برویم، پس آگاهیها باید در زیست مؤثِّر باشند، پس آنها را کنار میگذاریم و اینکه قرآن آمده است و توی این آیه گفته است که نبأ یعنی خبر مهم اشاره به همین است، نه هر خبری، خبری که مهم باشد، اهمیتش به چی است؟ اهمیتش به این است که توی زندگی ما نقشی داشته باشد.
اینقدر گاهی اوقات دیدید که میروند بررسی میکنند، راستی آزمایی میکنند که طبق این قرائن این خبر غلط است و طبق این قرائن این خبر درست است، در حالی که اصلاً کلاً خبر حالا چه درست یا غلط چه فایدهای به ما دارد، چه دخلی به زندگی ما دارد، اینها خیلی نکات مهمی است، کلاً باید به یک گروه زیادی، به یک دسته زیادی از اطلاعات و اخبار و آگاهیها کلاً بی اعتنا بود و آنها را باید کنار گذاشت. حالا پس ما حرفمان درباره نبأ است، یعنی آگاهیهای مؤثِّر در زیست و زندگی.
نکته سوم میگوید ما دو دسته از آگاهیهایی که برای ما مهم است، البته گفتیم یقین نه! آنهایی که گمان هستند! دو دسته از آگاهیهایی که از جنس گمان هستند، گمان یعنی صد درصد نیست و احتمال اینکه غلط هم باشند هست ولی شما میتوانید به اینها توجه بکنید، اینها اعتبار دارند؛
دو دسته را آیه بیان کرده است، یک دسته را در ظاهر آیه به آن بیان شده است که به آن مفهوم موافق میگویند و یک دسته هم از آیه برداشت میشود که به آن مفهوم مخالف میگویند!
مفهوم موافق آن چی است؟ گفته که اگر فاسقی برای شما خبری آورد بروید بررسی کنید، «فَتَبَیَّنُوا». پس این یعنی یک دسته، یعنی اگر یک فردی که به هر دلیلی خیلی موثّق نیست اگر برای شما یک اطلاعاتی آورد، اگر این را به علاوه تبیُّن کنید، یعنی تحقیق کنید و به یک نتیجهای برسید آن نتیجه با اینکه گمان است، یعنی باز هم ممکن است غلط از آب دربیاد، ولی این قابل اعتنا است و شما میتوانید به آن اعتنا کنید و تصمیم، آن تشخیص و فعالیتتان طبق آن انجام بدهید و این یک کار عاقلانه است.
پس اعتنا به خبر فاسق با تبیُّن یک کار عاقلانه است و این کار عاقلانه قابل دفاع است. ادامه آیه را ببینید که میگوید: «فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمین»، یعنی اگر شما این کار را انجام بدهید، خبر فاسق را تبیُّن کنید، دیگر آخر سر به ندامت گرفتار نمیشوید. این یک دسته؛
دسته دوم که گفتیم از آیه برداشت میشود و مفهوم مخالف آیه است اصطلاحاً چی است؟ وقتی که میگوید فاسق را تبیُّن کنید، یعنی اگر عادل بود، مثلاً یک آدمی بود که شما راستگویی او را یقین داشتید، یک خبری برای شما آورد دیگر بدون تبیُّن میتواند به او اعتنا کنید. این هم گمان آور است و شما یقین ندارید که صد درصد حرفش درست از آب دربیاید، شاید اشتباه کرده باشد، شاید اشتباه دیده باشد، یعنی صد درصد نیست، اما تا نود درصد، هشتاد درصد، هفتاد درصد است، گمان است؛ میگوید چون عادل است گمان این فرد هم میتواند برای شما قابل اعتنا و قابل اعتبار باشد و این رفتار هم رفتار عاقلانهای است که شما به یک چنین گمانی با اینکه باز هم احتمال اشتباه وجود دارد اعتنا کنید.
پس ما دو دسته از گمانها را معتبر میدانیم؛ گمانی که از فاسق بیاید همراه با تبیُّن و گمانی که از خبر و از اطلاع و از گفته یک عادل بیاید بدون تبیُّن! این دو دسته را شما میتوانید به آنها اعتنا کنید.