پیاده سازی حجرات (ج 3) 1
بسم الله الرحمن الرحیم
«یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمین»؛ اول ترجمه آیه را ارائه می کنیم، من ترجمهها را چند مورد آن را بررسی کردم آن ترجمهای که به نظرم دقیقتر بود و از بین حدود 7 ترجمه که بررسی کردم و به همه شماها هم توصیه میکنم این ترجمه را پیدا کنید و از این ترجمه استفاده کنید، یعنی به صورت چاپ شده وجود دارد، ترجمهای هست که عنوانش این است که اگر خواستید در اینترنت هم جستجو کنید، ترجمه بر اساس تفسیر المیزان، نه ترجمه تفسیر المیزان! ترجمه بر اساس تفسیر المیزان که آقای صفوی این کار را انجام دادهاند که خیلی ترجمه ارزشمند و عالی است. ترجمه اینطور شده است که: ای کسانی که ایمان آوردهاید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ» اگر فاسقی برای شما خبر مهمی آورد «فَتَبَیَّنُوا» پس درباره آن تحقیق کنید «أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ» تا مبادا از روی نادانی به قومی آسیب برسانید! «فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمین»، آنگاه از آنچه بر سرشان آوردهاید پشیمان شوید. این هم ترجمه و در قسمت بعد شأن نزول آیه را بیان میکنیم که دو شأن نزول برای آیه بیان شده است که یکی از آنها که معتبرتر است را بیان میکنیم که این در مجمع البیان از مرحوم طبرسی ذکر شده است و آن هم این است که پیامبر(ص) جناب ولید را برای دریافت زکات سراغ قبیله بنی المصطلق فرستادند و این آقا رفت و تصمیم گرفت که این مأموریت را انجام بدهد.
حالا من به عنوان یک نکته الحاقی در مورد ولید برای شما بگویم، چون این در تاریخ اسلام این اسم به گوش شما ممکن است قبل از این هم رسیده باشد؛ ببینید ما سه تا ولید داریم، سه ولید که اینها معروف هستند و اسم شان در تاریخ میآید. یکی ولید بن مغیره است، یکی ولید بن عُقبه است و یکی هم ولید بن عُتبه است. من میخواهم این سه تا را بگویم تا شما بشناسید.
ولید بن مغیره از مشرکین زمان پیامبر بوده، یعنی از همه اینها مُسنتر و قدیمیتر بوده است و پسرش خالد بن ولید به ظاهر از مسلمانها بوده که در زمان خلفا هم نقش داشته و مسئولیت داشته و جزء فرماندهی بوده و ماجراهای معروفی دارد که حالا ما الآن درصدد بیانش نیستیم؛ ولی این آقای خالد هم توی این شأن نزول این آیه، پسر این آقای ولید بن مغیره اسمش بود و ما با آن سر و کار داریم.
شخصیت دوم که بعد از این است ولید بن عُقبه است، ولید بن عُقبه اگر میخواهید در ذهنتان بشناسید کی است همان نقشی هست که آقای محمدرضا شریفینیا در سریال امام علی(علیه السلام) ایفا میکرد، یعنی استاندار مدینه بود در زمان خلیفه سوم، آقای عثمان که این مال آن دوره است. یعنی درگیری وی با امیرالمؤمنین بود.
و نفر سوم ولید بن عُتبه است که این عقبتر است و این آقای ولید بن عُتبه همان کسی است که در زمان قیام امام حسین(علیه السلام) استاندار مدینه بود و در آغاز قیام امام حسین چون امام در مدینه بودند با ایشان یک سری برخوردهایی داشتند و با ایشان یک سری گفتگوهایی از آنها تو تاریخ ثبت شده است. پس ولید بن عُقبه استاندار کوفه بود در زمان امیرالمؤمنین و ولید بن عُتبه استاندار مدینه بود در زمان امام حسین(علیه السلام).
خوب حالا این فردی که ما توی این آیه داریم درباره او صحبت میکنیم کدام فرد است؟ ولید بن عُقبه است که توی این آیه داریم در مورد آن صحبت میکنیم، ولید بن عُقبه رفت تا زکات را از این قوم بنی المصطلق دریافت بکند. ولید از قبل یعنی از زمان قبل از اسلام یک کدورت و دشمنی با این قبیله بنی المصطلق داشت! وقتی رفت نزدیک اینها شد، از راه دور دید اینها با یک حالت خوشآمدگویی و استقبالی سراغ ولید آمدند، ولید وقتی این صحنه را دید تصوّر کرد که اینها برای کشتن او میآیند! چون یک خصومتی از قبل داشت، همین که این صحنه را دید بدون اینکه بررسی بکند سراغ پیامبر آمد، یک جوری که سایر مسلمانان هم مطلّع شدند و به صورت خیلی مطمئنی گفت که آقا ما رفتیم از اینها زکات بگیریم، اما اینها آمدند تا ما را بکشند و از پرداخت زکات هم خودداری کردند، این را هم گفت و پیغمبر هم شنید و مسلمانان هم شنیدند و بنا را بر این گذاشتند که این خبر درست است و شروع به فشار آوردند به پیغمبر آوردند برای اینکه ما باید با اینها بجنگیم، چرا؟ چون زکات دادن یک جوری حاکمیّتی بود و ندادن زکات در حکم اعلام مبارزه و اعلام قیام بر علیه حکومت تلقّی میشد!
در حقیقت اگر این خبر درست بود و از پرداخت زکات خودداری میکردند داشتند اعلام میکردند که ما حکومت مرکزی را قبول نداریم و در مقابل آن میجنگیم و در حقیقت این کار ارتداد محسوب میشود و پیغمبر باید با آنها میجنگید؛ پس این خبر، خبر مهمی بود و توی این آیه هم تعبیر «نَبأ» آورده است و نبأ یعنی خبر مهم! مردم هم فشار آوردند و گفتند پس باید برویم بجنگیم که این آیه نازل شد:
گفت: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» آقایانی که ادِّعای ایمانتان میشود، «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ» اگر یک آدمی که عدالتش در خبر معلوم نیست، حالا چه از نظر ویژگیهای شخصی و چه از نظر اینکه این آدم با این قوم سابقه داشته و قبلاً با آنها خصومت و عداوت داشته است، شما چرا زود این را قبول میکنید و تازه به پیامبر هم فشار میآورید؟ نرفتید بررسی کنید که درست است و یا غلط است! بر فرضی هم که بررسی کردید، پیغمبر اینجا ایستاده است و شما چرا جلو میزنید و فشار به رهبر میآورید که برو و با اینها بجنگ! این آیه نازل شد که شما بروید تبیُّن کنید و همین اتفاق هم افتاد؛ پیغمبر، خالد بن ولید را منتهی نه خالد بن ولید پسر این ولید، بلکه پسر آن ولید بن مغیره او را پیغمبر به سراغ بنی المصطلق فرستاد و آن هم شبانه به آنجا رفت و یک فرستادگانی را فرستاد و اینها بین کوچه و پس کوچههای محل زندگی بنی المصطلق گشتند و آمدند برای خالد خبر آوردند و گفتند که ما رفتیم اذان اینها را شنیدیم، صدای نمازشان را شنیدیم به چشم خودمان دیدیم که آره اینها اسلام را پذیرفتند و وفادار به اسلام هستند و نه چنین حرفی نیست و اینها مرتدّ نیستند!
بعد صبح که شد خود خالد رفت و این راستی آزمایی را شخصاً انجام داد و دید که درست است و اینها وفادار هستند و در حقیقت برای استقبال ولید آمده بودند نه برای کشتن او! آمد و خبر را به پیغمبر داد و خلاصه این آیه هم در ادامه همین را میگوید و میفرماید: «أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ» اگر شما بدون تبیّن عمل میکردید میرفتید و این قوم را با جهالت خودتان به آنها آسیب میزدید «فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمین»، بعد هم از آن کاری که خودتان کردید پشیمان میشدید. این یعنی شأن نزول این آیه که ما خدمت شما عزیزان بیان کردیم.
حالا توی بعضی روایات از پیغمبر نقل شده است که در همین جا فرمود که «التّأنِّی» حالا در بعضی جا تعبیر دیگری به کار بردهاند، فرمودند که: «التّأنّی مِنَ اللَّه وَ العَجَلَةُ مِنَ الشَّیطَان»، یعنی این اخلاق الهی است که آدم تأنّی کند، تأمّل کند و عجله کردن اخلاق شیطانی است. البته اینجا باید توجه داشت که منظور از این عجلهای که توی فارسی هم میگوییم عجله کار شیطان است، به این معنا نیست که ما همه کارها را باید عقب بیندازیم یا طول بدهیم و آن را کشش بدهیم! یا آنجایی که میگوید تأنّی کار خدایی است به این معنا نیست که ما هر کاری را باید به صورت خلاصه زماندار انجام بدهیم، منظور طی کردن مقدّمات لازم برای انجام درست یک کار است، یعنی شتاب زده عمل نکن! اینجا مقدمه چی بود؟ تبیُّن، تحقیق، راستی آزمایی؛ میگوید اگر شما این مقدمهای که لازمه یک کار درست است، کار درست کاری است که پشیمانی به دنبال ندارد، اگر آن مقدمات را انجام دادید آن کار، کار خدایی است و اگر انجام ندادید این رفتار، رفتار شیطانی است. پس عجله به این معنا، عجله به معنای ترک مقدماتی که لازم است برای کار درست و درمان و آنجا هم تأنّی یعنی انجام دادن آن مقدمات.
پس این هم یک روایت از پیغمبر که من این را فقط در یک منبع در احتجاج مرحوم طبرسی این روایت ذکر شده است. در بعضی از روایاتها به جای «تأنّی» گفته شده است «الإِنَاءَةُ مِنَ اللَّهِ وَ الْعَجَلَةُ مِنَ الشَّیْطَان»، خوب این هم از این نکته؛