پیاده سازی حجرات (ج 1) 3
«الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ»، کسی از این کشتی جلو بزند، یعنی کسانی که سوار این کشتی هستند یکی بگوید آقا این کشتی خیلی یواش میرود من با آن حال نمیکنم و میخواهم تندتر بروم، همین جا که میفرماید: «لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِه»، غرق میشوید دیگر! یعنی جلو نزن! غرق میشوید، اینها سفینة النجاة است همراه اینها باش!
حالا یک کسی بگوید من میخواهم سریعتر بروم، خوب تو یک قدم از آن قسمت نوکِ کشتی جلو بروی یعنی توی آب افتادی و غرق خواهی شد؛ اگر یک کسی بگوید آقا این خیلی تند میرود و من حوصله ندارم و میخواهم عقب بمانم، باز هم غرق میشود. یادتان هست همان کسانی که به حضرت موسی گفتند: «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُون»، موسی تو با خدایت بروید بجنگید ما فعلاً همین جا نشستیم و منتظریم تا تو برگردی! تو برو بجنگ ما اینجا نشستیم.
آقا اگر عقب بمانید غرق خواهی شد! کسانی که خودشان را نتوانستند به سفینة النجاة امام حسین در روز عاشورا برسانند، غرق شدند؛ پس کسی از این کشتی عقب بماند غرق میشود. «وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لاحِق»، آن کسی که همراهش باشد، این لازمه این کشتی بودن، سوار بر این کشتی بودن، ساکن در عرشه این کشتی بودن، آداب دارد عزیز من! آداب دارد، شما باید این را تمرین کنید و ادب هم با تمرین به دست میاد! نماز جماعت هم تمرین ادب ولایت است، یعنی اگر کسی قائد شد، اگر کسی ولی شد، اگر کسی رهبر شد، فرمانده شد یاد بگیر که پشت سر او حرکت کنی، اگر او رکوع رفت شما هم رکوع برو، اگر او آمد بالا بیا بالا! اعتماد کن به امام و پیروی کن از امام، از رهبر، از قائد؛ ببینید چقدر ولایت را از دل ادب میشود بیرون کشید! اصلاً ولایت چیزی نیست به جز ادب، ولایت چیزی نیست جز ادب، ادب وقتی به اوج خودش برسد، ولایت میشود؛ کسانی که با ولایت، حالا من بحث سیاسی نمیکنم! اما کسانی که اخلاق ولایت مداری ندارند کسانی هستند که از ادب کم بهره هستند، این را اگر ریشه یابی عمیق کنیم به این نتیجه میرسیم، نه اینکه حالا منظورمان این است کسی که به ولایت مطلقه فقیه اعتقاد نداشت آدم فحّاش و بد دهن است، نخیر! به عرائض بنده عمیق نگاه کنید. یعنی فرهنگ ولایت یک فرهنگی مبتنی بر ادب است. حالا بچههای بیائید از اینجا یک استفاده هم من بکنم، این شعر معروف که:
از خدا جوئیم توفیق ادب بی ادب محروم ماند از لطف رب
این هم در حوزه فردی صادق است و هم در حوزه اجتماعی و تمدّنی! در حوزه فردی یعنی به هر دلیلی شما اگر از مرزهای ادب عبور بکنید باید انتظار داشته باشید که به کم توفیقی مبتلا بشوید! یعنی از توفبقات خداوند محروم میشوید، این را در زندگی حتما آثارش را خواهید دید؛ توفیقات خداوند از شما سلب میشود، خوب این یک ادب در حوزه فردی و در حوزه اخلاق.
حالا یک تجلّی ادب عرض کردیم توی سطح جامعه هست و در لایه ولایت است، اگر جامعهای ادب ولایی خودش را از دست بدهد و این ادب کمرنگ بشود، ادب به معنای تبعیّت، به معنای پیشی نگرفتن و از ولایت عقب نماندن است، اگر جامعه از دست داد، حالا این جامعه در عهد رسول باشد، یا در عهد امام معصوم باشد، یا در عهد غیر امام معصوم باشد، فرقی نمیکند!
اگر یک جامعهای ادب ولایی خودش را از دست بدهد، این جامعه از لطف حق محروم خواهد شد، آثارش را آدم نگاه میکند، میبیند که یک زمانی مردم مثلاً ادب ولایی خودشان را رعایت کردند، یک شرایطی را از نظر اقتصادی و سیاسی و موضوعات اجتماعی و فرهنگی و دینی و تمدّنی داشتند، آن زمانی که این ادب را کنار گذاشتند یک شرایط دیگری داشتند که خودشان بارها میگفتند که کاش به حرف رهبر گوش کرده بودیم، کاش مثلاً به دستورالعملهایی که از ناحیه ولایت رسیده بود، توجه کرده بودیم. جامعه هر قدری که ادب ورزی به حریم ولایت داشته باشد، به همان میزان از توفیقات الهی بهرهمند میشود و در نقطه مقابل هر چقدر که این ادب کمرنگ بشود توفیقات الهی هم سلب میشود، این هم از آثار مهم بحث ادب است.
پس اگر دیدید که کسی از ولایت جلو میزند، حالا من میخواهم امروزی بحث کنم، اگر کسی از رهبر جلو میزند، اگر کسی دارد خلاف او حالا جلوتر از او، تیزتر از او دارد عمل میکند، ریشه این در ضعفِ ایمان و به تبع او ضعف ادب او است، فرهنگ ادب در این فرد نهادینه نشده است و ایمان در قلب او وارد نشده است. حالا صفر و صدی نمیخواهیم بگوئیم، به همان درجه و به همان مرتبه ایمانش ضعیف است و ادبش کمرنگ است، ما ولایت را از سرچشمه ادب جستجو میکنیم و متأثّر و ناشئ میدانیم.
خوب برویم باز هم نکاتی را بیان کنیم و انشاءالله بحث امروز را به یک جایی برسانیم؛ حالا این را که من عرض کردم، توفیق رب این را حالا توی آیات بعدی خواهیم دید که خدای متعال توی همین آیات، یعنی آیه 3 سوره حجرات این بشارت را میدهد؛
میگوید اینکه عرض کردیم که اگر ادب داشته باشید توفیق خداوند شامل حال فرد و جامعه میشود، خداوند میفرماید: کسانی که این ادب را رعایت میکنند «لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظیم»، هم از مغفرت بهرهمند میشوند که توضیحاتش را خواهیم گفت و هم از اجر عظیم. هم مغفرت را خدا عظیم گفت چون نکره آورد و نکره در سیاق نفی میگویند مفید تعظیم میکند، اینجا عرض کنم خدمت شما که به صورت نکره آورد که این نشانه تعظیم است و هم بعدش گفت که اینها أجر عظیم خواهند داشت، أجر عظیم یعنی همین، یعنی در دنیا و در آخرت خدا بابت این ادب ورزی به آنان أجر خواهد داد، این هم از نتایج ادب ورزی به ولایت است.
از طرف مقابل هم گفت که کسانی که این ادب را رعایت نمیکنند، آیه چهار! اینها را خواهیم گفت، الآن داریم یک مرور میکنیم؛ گفت: «أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُون»، خدا میگوید کسانی که از فرهنگ ولایت، از فرهنگ ادب دور هستند، حالا ما میگوئیم ناشئ از ضعف در ایمان است این را از آیه یک استفاده میکنیم ولی در آیه چهار میگوید این نشانه ضعف عقل و عقلانیّت در این افراد است! یعنی هم ایمان شما را به فرهنگ ادب و به فرهنگ ولایت نزدیک میکند و هم عقل شما را به این مقصد رهنمون میشود و شما را به این مقصد نزدیک میکند. پس ادب ورزی و ولایت مداری هم نشانه ایمان است و هم نشانه عقل است! خدا این را سریع میگوید، میگوید کسانی که تو این حوزه مردود هستند همان کسانی هستند که در حوزه عقلانیّت مردود هستند.
خوب «یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»، پیشی نگیرید از خدا و رسولش! «وَ اتَّقُوا اللَّهَ»، تقوا به خرج بدهید، تقوای خدا را مراعات کنید، این اهمیت این بحث است.
دوباره نگاه کنید اینها سر رشتههای بحث است، یکی ایمان شد، یکی عقل شد، حالا یکی هم دارد میگوید، تقوا. حالا از نظر ریشه بی ایمانی دلیل این اخلاق بد و این رفتار نادرست است و جنس این رفتار نادرست هم بی تقوایی است. یعنی از مقوله بی تقوایی است و ادب از مقوله تقواست، اهمیت به آن بدهید! فکر نکنید حالا یک چیز سرسری و یک چیز زینتی و یک چیز سطحی است، نخیر! ملاک تقوای شما و بی تقوایی شما ادب شماست! اینکه برخی از دوستان در فضای مجازی یا در فضای غیر مجازی مثلاً آن صحبتهای کوبنده سیاسی و دینی و اعتقادی خودشان را بدون توجه به آداب اولیه، این ادب در کلام و حیای در کلام جزء ابتدائیات است، حالا ما داریم همین ابتدائیات را عرض میکنیم؛
بدون این انجام میدهند، به راحتی از کلمات بد، از کلمات شنیع خانم و آقا استفاده میکنند این چرا به آن بی توجه هستند؟ چون در ذهنشان اهمیّت برای آن قائل نیستند، یعنی این را ملاک تقوایی و بی تقوایی نمیدانند! میگویند این ظاهر کار است، این نمای ساختمان است، خیر آقا این مصالح ساختمان ایمان شماست. این مصالح، ادب مصالح اصلی ساختمان شخصیّت شماست، نه فقط نما و ظاهرش، دیدید که چقدر مهم بود، یک ریشهاش در ایمان است، یک ریشهاش در تقواست، یک ریشهاش در عقل است، هر چقدر که از ادب فاصله بگیرید ایمانتان ضعیف میشود، تقوایتان کمرنگ میشود و عقلتان ضعیف میشود و در نقطه مقابل هم معکوسش.
این اهمیت بحث است، «وَ اتَّقُوا اللَّه»، یعنی اگر میخواهید تقوا کسب کنید، اگر میخواهید در مسیر تقوا حرکت کنید، مسیر تقوا مسیر ادب به پیغمبر است، ادب به ولی است، ادب به خداست! ادب است، آقا تقوا بر مسیر ادب است، هر کسی را که دیدید که بی ادب و کم ادب است به همان میزان از تقوا فاصله دارد، به همان میزان از اولین دستور الهی فاصله دارد، دیگر مثلاً دستورات بعدی خداوند که دیگر پیشکشش!
برویم چند تا روایت هم بخوانیم، من چند تا روایت برای شما آماده کردم که تقدیم شما بکنم؛ دو تا روایت از امیرالمؤمنین بخوانیم؛ به به امیرالمؤمنین دیگر تجلّی ادب است، اصلاً مجسمّه ادب است، اصلاً آخرت ادب است. امیرالمؤمنین را که حالا بحث ما هم ادب است، هم ولایت است، هم عقل است و هم تقواست، دیگر توی هر کدام که بخواهیم حرف بزنیم اولین اسمی که به ذهنمان میآید امیرالمؤمنین است؛ توی تقوا بالأخره امام المتقین است، توی ادب استاد ادب است، یک دانه فرزندش ابالفضل میشود سقای ادب به تعبیر آن نویسنده خوش سلیقه، و عرض به خدمت شما در زمینه ایمان که دیگر امیرالمؤمنین است و در زمینه عقل که دیگر نمیشود درباره آستان عقلانیّت امیرالمؤمنین امثال ماها نظر بدهیم.
برویم از امیرالمؤمنین درباره ادب بشنویم؛امیرالمؤمنین یک روایتی دارند که من همه آن را نمیخوانم ولی فقط ابتدای آن را میخوانم که میفرماید: «الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ»؛ من این روایتها را همه را در کانالی که انشاء الله خواهم زد میآورم با سند معتبر، همه این روایتها را من از اسناد خیلی معتبری بیرون کشیدم اینها را میآورم و ثبت میکنم که اگر کسی خواست استفاده بکند، حالا لینک کانال را هم اعلام میکنم و هم بعدا قرار میدهم و به اطلاع عزیزان میرسانم؛ این در روضة الواعظین و بصیرة المعتظین هست، جلد یک، صفحه 11 که میفرماید: «الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ»، خیلی این قسمت اولش حرف دارد ولی منظور ما این قسمت نیست و عبور میکنیم، که میفرماید: علم یک میراث کریمانه است! یعنی اگر کسی بخواهد به کسی ارث بگذارد، اگر کسی بخواهد برای جامعه برای خودش، برای دنیای بعد خودش ارثی بجا بگذارد، بهترین ارث، کریمانهترین ارث، یعنی بذل و بخششترین و دست گشادهترین ارثی که آدم میتواند بگذارد علم است! چقدر اسلام به علم ارزش قائل شده است، حالا این مدّنظر ما نیست.
میفرماید: «وَ الأَدَبُ حُلَلٌ مُجَدَّدَة»؛ امیرالمؤمنین(علیه السلام) ادب را به عنوان زینت مطرح کرده است، یعنی اگر دنبال یک زینتی هستید که نو هست و کهنه نمیشود و مدام جدید است و به هیچ عنوان گرد کهنگی به آن نمینشیند، ادب آن زینت است؛ یعنی اگر دنبال زینت هستید، دنبال زیبایی برای خودت هستد، بهترین زینت ادب است که کهنه هم نمیشود، چون ریشه در ذات شما پیدا میکند، یعنی ریشه در اعماق شخصیّت شما میزند و به خاطر همین ماندگار است و با شما میماند. حالا ادامه روایت را از روی آن بخوانم: «وَ الْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُ وَ لا عِلْمَ کَالنَّظَرِ وَ لا شَرَفَ کَالْعِلْمِ» این یک روایت.
روایت دیگری که از امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای شما من پیدا کردم، روایتی است که امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «الأدب یُعنِی عن الحَسَبِه»، بحارالأنوار، جلد 72، ص69؛ کنزالفوائد، جلد 1، ص 319؛ یعنی ادب آن چیزی است که از هر نظر انسان را بی نیاز میکند؛ اگر انسان که به ذات خودش فقیر است ولی به شدّت میل به غنا دارد، عطش بی نیاز شدن دارد بهترین چیزی که یک انسان را از هر نظر از چیزهای دیگر بی نیاز میکند ادب یک انسان است، این هم یک روایت!