سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شبث بن ربعی 4

پاسخ به دو سوال:


سوال 1:
شبث مخالف عثمان بود اما به معاویه نامه نوشت و او را در قتل عثمان دخیل دانست؟ مگر او با قتل عثمان مخالف بود که دنبال عوامل دخیل می‌گشت؟

پاسخ 1: نسبت به این مقطع تاریخی، مطلب روشنی پیدا نکردم لذا در فایل هم نیاوردم
اما در برخی تحقیق ها آمده که او مخالف عثمان بود، ولی بعد توبه کرد و پشیمان شد ، لذا بعد از قتل عثمان به معاویه نامه ای نوشت و از جمله در آن قید کرد: « تو دوست داشتی تا عثمان کشته شود»
یعنی ابتدا مخالف بود ولی بعد تغییر موضع داده بود


سوال 2:
بعد از حکمیت او همراه گروهی از بنی‌حنظله به خوارج پیوست ولی با سخنان امام‌علی‌ع برگشت. آن گروه چه شدند؟ آن‌ها هم برگشتند؟

پاسخ 2: نسبت به وضعیت آن گروه صریحا چیزی گفته نشده
اما به صورت کلی برخی از خوارج تحت تاثیر حرف امام قرار گرفتند از جمله همین شبث.


شبث بن ربعی 4

پاسخ به دو سوال:


سوال 1:
شبث مخالف عثمان بود اما به معاویه نامه نوشت و او را در قتل عثمان دخیل دانست؟ مگر او با قتل عثمان مخالف بود که دنبال عوامل دخیل می‌گشت؟
پاسخ 1: نسبت به این مقطع تاریخی، مطلب روشنی پیدا نکردم لذا در فایل هم نیاوردماما در برخی تحقیق ها آمده که او مخالف عثمان بود، ولی بعد توبه کرد و پشیمان شد ، لذا بعد از قتل عثمان به معاویه نامه ای نوشت و از جمله در آن قید کرد: « تو دوست داشتی تا عثمان کشته شود»یعنی ابتدا مخالف بود ولی بعد تغییر موضع داده بود

سوال 2:
بعد از حکمیت او همراه گروهی از بنی‌حنظله به خوارج پیوست ولی با سخنان امام‌علی‌ع برگشت. آن گروه چه شدند؟ آن‌ها هم برگشتند؟

پاسخ 2: نسبت به وضعیت آن گروه صریحا چیزی گفته نشدهاما به صورت کلی برخی از خوارج تحت تاثیر حرف امام قرار گرفتند از جمله همین شبث.





شبث بن ربعی 3

واقعه عاشورا

شبث، از جمله کسانی بود که در واقعه کربلا به امام حسین(ع) نامه نوشت و از آن حضرت خواست که به کوفه بیاید:

«باغ و بستان سر سبز شده، میوه‌ها رسیده، نهرها لبریز گردیده است؛ لذا اگر مایلی، به سپاهی که برایت آماده شده، بپیوند»

اما با مسلط شدن ابن زیاد بر کوفه، در متفرق کردن اهالی کوفه از اطراف مسلم بن عقیل نقش بسزایی داشت. روز عاشورا امام حسین(ع) در سخنان خود خطاب به سپاه عمر بن سعد، او را به عنوان یکی از نویسندگان نامه‌های کوفیان مخاطب قرار داد و گفت: «ای شبث بن ربعی!،‌ای حجّار بن أبجر!،‌ای قیس بن اشعث،... مگر شما برایم ننوشته بودید: میوه‌ها رسیده، باغ‌ها سرسبز شده و نهرها لبریز گردیده، [اگر بیایی] بر سپاهی که برایت آماده شده، وارد خواهی شد، بیا؟!» ؛ اما شبث و دیگران نیز که چاره‌ای جز انکار نمی‌دیدند در پاسخ، منکر چنین نامه‌ای شدند

او برای حضور در واقعه عاشورا و جنگ با امام حسین(ع) تمایلی نداشت و هنگامی که ابن زیاد از او خواست به سپاه عمر بن سعد بپیوندد، تظاهر به بیماری کرد تا در مقابل امام قرار نگیرد. اما وقتی ابن زیاد به او گفت «اگر مطیع مایی به جنگ دشمن ما برو» به سمت کربلا حرکت کرد.

در روز عاشورا فرماندهی نیروهای پیاده سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت. وقتی که سپاهیان عمر بن سعد از شهادت مسلم بن عوسجه خوشحالی می‌کردند. شبث آنان را سرزنش کرد. هنگامی که شمر بن ذی الجوشن نیزه خود را در خیمه امام حسین(ع) فرو برد و فریاد زد که آتش بیاورید تا این خیمه را با اهلش بسوزانم. امام او را نفرین کرد. شَبَث بن رِبعی، نیز او را سرزنش نمود.

 

پس از واقعه عاشورا

شبث، پس از واقعه عاشورا، به شکرانه شهادت امام حسین(ع)، مسجدش در کوفه را (که سابقا امام علی(ع) از نماز خواندن در آن نهی کرده بود) تجدید بنا کرد.

پس از به ثمر رسیدن قیام مختار، او و دیگر اشراف کوفه مترصد فرصتی مناسب بودند تا علیه مختار خروج کنند و قیامش را در هم بشکنند. سرانجام این فرصت با خروج ابراهیم بن مالک اشتر و یارانش از کوفه، جهت جنگ با عبیدالله بن زیاد فراهم شد. اما تلاشهای او و یارانش با بازگشت به موقع ابراهیم سودی نبخشید و آنان به سختی شکست خوردند

در این هنگام شبث بن ربعی نیز به مانند بسیاری از قتله کربلا به سوی بصره گریخت و در حالی که دم اسبش را بریده بود و گوشه‌ای اسبش را شکافته بود و فریاد واغوثاه سر می‌داد وارد بصره شد و به مصعب بن زبیر پیوست.

شبث مصعب را تا شهادت مختار همراهی کرد؛ پس از آن نیز مدتی با مصعب همراه. سپس شبث با عبدالملک بن مروان همراه گردید و نقل شده که در نبرد با ازارقه شرکت جست.

 

مرگ:

سال مرگ شبث بن ربعی در برخی از منابع سال هفتاد هجری ذکر شده است.

 

 آیات مرتبط:

سوره نساء ، آیه 42 و 43

إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا کُسَالَى یُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا 142

منافقان همواره با خدا نیرنگ می کنند، و حال آنکه خدا کیفر دهنده نیرنگ آنان است. و هنگامی که به نماز می ایستند، با کسالت می ایستند، و همواره در برابر مردم ریاکاری می کنند؛ و خدا را جز اندکی به یاد نمی آورند. (142)


مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَلِکَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ  وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا 143

منافقان میان کفر و ایمان متحیّر و سرگردانند، نه [با تمام وجود] با مؤمنانند و نه با کافران. و هر که را خدا [به کیفر اعمال زشتش] گمراه کند، هرگز برای او راهی [به سوی هدایت] نخواهی یافت. (143)



سوره آل عمران؛ آیه 144

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ  وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ 144

و محمّد جز فرستاده ای از سوی خدا که پیش از او هم فرستادگانی [آمده و] گذشته اند، نیست. پس آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، [ایمان و عمل صالح را ترک می کنید و] به روش گذشتگان و نیاکان خود برمی گردید؟! و هر کس به روش گذشتگان خود برگردد، هیچ زیانی به خدا نمی رساند؛ و یقیناً خدا سپاس گزاران را پاداش می‌دهد. (144)

 


شبث بن ربعی 2

زمان خلفای سه گانه:

در منابع تاریخی نسبت به وی در این زمان نقل خاصی نشده است.

 

دوران امام علی

پس از به خلافت رسیدن امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) ابتدا به ایشان پیوست.

در واقعه جمل به مخالفت با امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) برخاست و در کنار ابوموسی اشعری، مردم کوفه را از یاری حضرت (علیه‌السّلام) برحذر می‌داشت.

شبث، در جنگ صفین، در کنار یاران امام علی (علیه‌السّلام) قرار گرفت و از سوی حضرت (علیه‌السّلام) فرماندهی بنی‌حنظله را در این جنگ بر عهده گرفت.

قبل از آغاز جنگ، شبث و عده‌ای دیگر از کوفیان به نمایندگی از سوی علی (علیه‌السّلام) نزد معاویه فرستاده شدند تا او را به سوی خدا و کتاب او و اطاعت از فرامین او دعوت کنند.

پس از آغاز جنگ و در پی مکر عمرو بن عاص و به نیزه کردن قرآنها شبث از کسانی بود که خواهان توقف فوری جنگ شده، بر حکمیت پای می‌فشرد.

پس از پایان نبرد صفین، او به همراه تعداد زیادی از کوفیان از سپاه امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) جدا شد و در صف خوارج جای گرفت و از سران ایشان گردید. اما‌ اندکی بعد توبه کرد و دوباره به سپاه امام (علیه‌السّلام) پیوست و از سوی امام (علیه‌السّلام) فرماندهی جناح چپ لشکر کوفه را در جنگ نهروان بر عهده گرفت.

 

زمان معاویه:

پس از شهادت امام علی (علیه‌السّلام) و واگذاری خلافت به معاویه شبث نیز از یاران و مریدان این خاندان گردید تا جایی که به درخواست زیاد بن ابیه، حاضر شد علیه حُجر بن عَدی کندی شهادت دهد؛ شهادتی که سرانجام منجر به شهادت حجر بن عدی و یارانش شد.

توضیح ماجرا: در سال 50 که زیاد بن ابیه حکومت کوفه را، علاوه بر بصره، از طرف معاویه به دست گرفت، با وجود دوستی‌اش با حجربن عدی، به او درباره دفاع از علی بن ابی طالب و انتقاد از معاویه هشدار داد، اما حجر همچنان بی‌پروا مردم را بر ضد معاویه تحریک می‌کرد.

هنگامی که زیاد در بصره به‌ سر می‌برد، حجر و یارانش به عَمْروبن حُرَیث، جانشین زیاد در کوفه، هنگام ایراد خطبه که با بدگویی و ناسزا به امیرمؤمنان علیه‌السلام همراه بود، سنگ‌ریزه پرتاب کردند. عمرو به زیاد گزارش داد و زیاد به سرعت به کوفه بازگشت. زیادبن‌ابیه پس از بازگشت به کوفه، مأموران خود را فرستاد تا حجر و یارانش را دستگیر کنند.

گروهی از ایشان کشته شدند و عده‌ای گریختند. حجربن عدی و سیزده تن دیگر دست‌گیر شدند.

زیاد آنان را همراه صد تن از لشکریانش نزد معاویه فرستاد و درباره ایشان نوشت که در لعن ابوتراب (علی علیه‌السلام) با «جماعت» مخالفت ورزیده و در نتیجه از فرمان خلیفه سرپیچی کرده‌اند.

زیاد بن ابیه شهادت برخی بزرگان کوفه از جمله شبث بن ربعی و شریح قاضی را مبنی بر مخالفت صریح حُجر با بدگویی از علی بن ابی طالب، را نیز بر ضد حُجر ضمیمه نامه کرد. در این میان هفت تن از ایشان با بیزاری جستن از علی نجات پیدا کردند و حجر و شش نفر دیگر نپذریفتند و به حکم معاویه کشته شدند.

 


شبث بن ربعی 1

شَبَث بن رِبعی تمیمی (چهره متلوّن) (مرد هزار چهره)

 

نام:

نام او شَبَث بن رِبعِی بن حصین تمیمی یَربُوعی و کنیه وی أبو عبدالقدوس است. برخی منابع از او به شبث بن ربعی ریاحی نیز یاد کرده‌اند.

 

ولادت:

نسبت به زمان ولادت او در تاریخ چیزی یافت نمی شود ولی در منابع تاریخی گفته شده که او زمان جاهلیت را درک کرده است. و با توجه به اینکه مرگ او را در سال 70 هجری و حداقل در سن 90 سالگی بیان نموده اند، حداقل او 7 سال قبل از بعثت پیامبر به دنیا آمده است.

 

نسب:

نسب شبث بن ربعی، به بنی یَربُوع از قبیله بنی‌حَنْظَله می‌رسد اما نسبت به خانواده و پدر و مادر او چیزی در منابع تاریخی یافت نشده است.

 

دوران پیامبر

چناچنه در منابع تاریخی آمده است شبث در زمان پیامبر اکرم، مسلمان شد اما بعد از رحلت او، مرتد شد و در زمانی که زنی به نام «سَجَاح» در سال یازدهم هجری ادعای پیامبری کرد با او همراه شد و اذان‌گوی مخصوص او گردید. اما‌ اندکی بعد توبه کرد و به صفوف مسلمانان دوباره پیوست.

سجاح همسر مسیلمة کذّاب است. مسیلمة یکی از پیامبران دروغین بود که از میان قبیله بنی‌حنیفه برخاست و در سال دهم هجری قمری در اواخر حیات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ادعای نبوت کرد. او بعد از بازگشت از مدینه در عام الوفود، مدعی شد که در نبوت با پیامبر اسلام شریک است و برای جذب بیشتر مردم، به تقلید از قرآن، کلماتی با نثر مسجع می‌ساخت و بر آنان عرضه می‌کرد.

مسیلمه به منظور کسب قدرت سیاسی و نظامی با زنی به نام سجاح که وی نیز ادعای پیامبری داشت، متحد شد و ازدواج کرد. ابوبکر برای مقابله با او، سپاهی را به فرماندهی خالد بن ولید به یمامه فرستاد. در نبرد یمامه که در سال یازدهم هجری قمری رخ داد، مسیلمه شکست خورد و کشته شد و سپاهش از هم پاشید و گفته اند سجاح نیز از ادعای پیامبری دست برداشت و مسلمان شد.

در ماجرای ازدواج این دو باهم ، سجاح مهریه خود را حذف نماز صبح و عشاء برای مردم درخواست کرد و مسلیمه نیز پذیرفت و طبق نقل تاریخ این موضوع را شبث به اطلاع مردم رساند.

از جمله آیات دروغین که سجاح به تقلید از قرآن ادعا کرد چنین است:

«اعدوا الرکاب و استعدوا للنهاب، ثم اغیروا علی الرباب، فلیس دونهم حجاب» : سواران را آماده کنید و برای غارت آماده شوید و به سوی قبیله ربابحمله برید که مانعی در مقابل آنها نیست.

و از جمله آیات دروغین که مسلیمة به تقلید از قرآن ادعا نمود عبارت است از:

-          او در معارضه با سوره القارعه چنین گفته است: «اَلفیلُ مَا الفیلُ وَ ما أَدراکَ مَا الفیلُ؟! لَهُ ذَنَبٌ وَ بیلُ وَ خُرطومٌ طَویلٌ!؛ فیل! کدام فیل! چه می دانی که آن فیل چگونه است؟! دارای دمی کلفت و زمخت است و خرطومی دراز!».

-           در معارضه با سوره کوثر چنین گفته است: «انّا أَعطَیناکَ الجَماهِرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ جاهِر اِنَّ مُبغِضَکَ رَجُلٌ کافِرٌ؛ ما به تو توده های مردم را عطا کردیم! پس برای پروردگارت نماز بخوان و صدای خویش را به هنگام نماز بلند کن! همانا دشمن تو مردی کافر است.

-          و نیز در معارضه با سوره ذاریات چنین به هم بافته است: «وَ المُبَذِّراتِ بَذراً وَ الحاصِداتِ حَصداً وَ الذارِیاتِ قَمحاً و الطّاحِناتِ طَحناً وَ العاجِناتِ عَجناً وَ الخابِزاتِ خُبزاً وَ الثارداتِ ثَرداً وَ اللاقِماتِ لَقماً اِهالَهً وَ سَمناً!؛ سوگند به دهقانان و کشاورزان! سوگند به دروکنندگان! سوگند به جداکنندگان گندم از کاه! سوگند به خمیرکنندگان (خمیرگیرها)! سوگند به نان پزندگان (نانواها)! سوگند به تردیدکنندگان! سوگند به کسانی که لقمه‌های چرب و نرم برمی دارند!».

-          مسیلمه کذاب درباره قورباغه نیز آیاتی ساخته است! او خطاب به قورباغه می‌گوید: «یا ضَفدَعُ بِنتَ ضَفدَعَینِ نَقَیِ ما تَنِقَینَ نِصفُکِ فِی الماءِ وَ نِصفُکِ فِی الطینِ اَلماءَ تُکَدِّرینَ وَ لَاالشّارِبَ تَمنَعینَ!؛ ای قورباغه خانم! دختر دو قورباغه! (خانم قورباغه و آقا قورباغه) هر چه می‌خواهی آواز بخوان! نیمی از تو در آب است و نیمی دیگر در گل! نه آب را تیره می‌سازی! و نه نوشنده را مانعی!».

-          یکی از آیاتی که مسیلمه درباره مفلسان و ورشکستگان ساخته است این است : «اِنَّ الَّذینَ یَغسِلُونَ ثِیابَهُم و لا یَجِدُونَ ما یَلبِسُونَ أُولئِکَ هُمُ المُفلِسُونَ؛ همانا کسانی که لباس‌های خویش را می‌شویند و دیگر چیزی برای پوشیدن نمی‌یابند، آنان حقیقتاً مفلس و ورشکسته‌اند!».

-          از دیگر سخنان او این بود: «لقد انعم الله علی الحبلی اخرج منها مسنه تسعی…؛ خداوند به زن باردار نعمت داد و موجودی زنده و روان از او بیرون آورد... .»