سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روایات آیه 12 حجرات تجسس و غیبت

 

تجسس:

تجسس نزدیک کننده عبودیت به کفر

أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ إِلَى الْکُفْرِ أَنْ یُوَاخِیَ الرَّجُلَ عَلَى الدِّینِ فَیُحْصِیَ عَلَیْهِ عَثَرَاتِهِ وَ زَلَّاتِهِ لِیُعَنِّفَهُ بِهَا یَوْماً مَا

امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام)- هرگاه فردی با فرد دیگری دارای پیوند برادری دینی باشد، امّا همواره در جستجوی اشتباهات و خطاهای او برآید تا روزی او را رسوا کند، در نزدیک‌ترین حالت به کفر قرار دارد.

 

ثمره تجسس و اهمیت عرض مومن

 عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ یَا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ یُسْلِمْ بِقَلْبِهِ لَا تَتَبَّعُوا عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِینَ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِینَ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ یَفْضَحْه

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ای کسانی‌که به زبان، اسلام آورده‌اید و با دلهایتان اسلام نیاورده‌اید! لغزشهای مسلمانان را پیگیری نکنید، چراکه هرکس لغزشهای مسلمانان را پیگیری کند خدا لغزشهایش را پیگیری کند و هرکس که خدا لغزشهایش را پیگیری کند رسوایش نماید.

کافی شریف جلد2 صفحه355

روایتی بسیار زیبا از امام صادق علیه السلام:

وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص‌ أَنَّهُ سُئِلَ عَمَّا یَرْوِیهِ النَّاسُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یُبْغِضُ أَهْلَ الْبَیْتِ اللَّحْمِیِّینَ فَقَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع لَیْسَ هُوَ کَمَا یَظُنُّونَ مَنْ أَکَلَ اللَّحْمَ الْمُبَاحَ أَکَلَهُ الَّذِی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَأْکُلُهُ وَ یُحِبُّهُ إِنَّمَا ذَلِکَ مِنَ اللَّحْمِ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً یَعْنِی بِالْغِیبَةِ لَهُ وَ الْوَقِیعَةِ فِیهِ

از امام صادق (علیه السلام) از آنچه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت می‌کنند: «خدا اهل خانه پر گوشت را دشمن می‌دارد»، پرسش شد. فرمود: «مقصود خوردن گوشت مباح نیست که می‌پندارند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن را می‌خورد و دوست داشت. همانا آن، گوشتی است که خدای عزّوجلّ فرموده: أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً؛ یعنی غیبت و بدگوئی در خانه».

دعائم الاسلام جلد 2 صفحه 110

 

 


حجرات دوازده 4

مفاهیم آیات:

ظن: احتمال قوى. چنانکه وهم احتمال ضعیف و شک تساوى طرفین است

إِثم: گناه

تجسّس: بمعنى تفحّص و کنجکاوى از احوال مردم از همین مادّه است، جاسوس را نیز که از اوضاع مردم و محلّ کنجکاوى میکند بهمین سبب جاسوس گفته‌اند


روایات آیه 12 حجرات سوء ظن

 

حسن ظن به برادر مومن

امیرالمومنین :

ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَی أَحْسَنِهِ حَتَّی یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَهْ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیْرِ مَحْمِلًا.

امام علی (علیه السلام)- درباره‌ی برادر مؤمن خود بیشترین مقدار حسن‌ظنّ را داشته باش مگر زمانی که خلاف آن برایت ثابت شود. هرگاه توجیهی برای نیکوکاربودن برادر مؤمنت داری، هرگز به خاطر خبری که درباره‌ی بی‌تقوایی او به تو می‌رسد، نسبت به او بدگمان مشو..

کافی شریف جلد 2 صفحه 362

حسن ظن به خدا:

رسول الله صل الله علیه و آله:

وَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا أُعْطِیَ مُؤْمِنٌ قَطُّ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهْ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ رَجَائِهِ لَهُ وَ حُسْنِ خُلُقِهِ وَ الْکَفِ عَنِ اغْتِیَابِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا یُعَذِّبُ اللَّهُ مُؤْمِناً بَعْدَ التَّوْبَهْ وَ الِاسْتِغْفَارِ إِلَّا بِسُوءٍ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ تَقْصِیرٍ مِنْ رَجَائِهِ لَهُ وَ سُوءِ خُلُقِهِ وَ اغْتِیَابِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا یَحْسُنُ ظَنُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ بِاللَّهِ إِلَّا کَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اللَّهَ کَرِیمٌ بِیَدِهِ الْخَیْرُ یَسْتَحْیِی أَنْ یَکُونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ الظَّنَّ ثُمَّ یُخْلِفَ ظَنَّهُ وَ رَجَاءَهُ فَأَحْسِنُوا بِاللَّهِ الظَّنَّ وَ ارْغَبُوا إِلَیْه.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- به خدایی که جز او معبود به‌حقّی نیست سوگند! خیر دنیا و آخرت به هیچ مؤمنی هرگز عطا نشده است مگر به‌سبب خوش‌گمانی او به خداوند و امیدش به او و نیکی اخلاقش و خودداری نمودن از غیبت مؤمنین، و به خدایی که معبود به حقّی جز او نیست سوگند، خداوند هیچ مؤمنی را پس از توبه و طلب آمرزش (برای گناهانش) عذاب نمی‌فرماید جز به‌واسطه‌ی بدگمانیش به خدا و تقصیر و کوتاهی نمودن در امیدواری به پروردگار و بدی اخلاقش و غیبت نمودنش از مؤمنین، و به خدایی‌که جز او معبود به‌حقّی نیست سوگند، گمان هیچ بنده با ایمانی درباره‌ی خداوند نیکو نباشد مگر آنکه خدا نزد گمان بنده مؤمن خود می‌باشد (بر حسب گمان بنده‌اش با او رفتار خوب فرمود) زیرا خداوند کریم است خیر و نیکی بدست قدرت اوست، ابا و امتناع دارد از اینکه بنده‌ی مؤمن به او خوش‌گمان باشد سپس بر خلاف گمان و امید او رفتار فرماید، پس گمان خود را به خداوند نیکو کنید و به عبادت و فرمانبری و رحمت و کرم او رغبت نمایید..

کافی شریف جلد 3 صفحه 183

حسن ظن همیشه خوب نیست!

امیرالمومنین :

إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وأَهْلِه ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْه حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ وإِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وأَهْلِه فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّرَ.

امام علی (علیه السلام)- چون نیکوکاری بر زمانه و مردم آن غالب آید و کسی به دیگری گمان بد برد، که از او فضیحتی آشکار نشده، ستم کرده است. و اگر بدکاری بر زمانه و مردم آن غالب شود و کسی به دیگری گمان نیک برد خود را فریفته است.

نهج البلاغه حکمت 114

راه رهایی از سوء ظن

رسول الله صل الله علیه و آله:

 ثَلَاثٌ لَا یَنْجُو مِنْهُنَّ أَحَدٌ الظَّنُّ وَ الطِّیَرَةُ وَ الْحَسَدُ وَ سَأُحَدِّثُکُمْ بِالْمَخْرَجِ مِنْ ذَلِکَ إِذَا ظَنَنْتَ فَلَا تُحَقِّقْ وَ إِذَا تَطَیَّرْتَ فَامْضِ وَ إِذَا حَسَدْتَ فَلَا تَبْغِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- سه چیز است که هیچ کس از آن‌ها خلاصی ندارد: بدگمانی، فال بد زدن و حسد، و من راه خلاصی از آن‌ها را به شما بازگو می‌کنم: هرگاه گمانی بردی، دنبال نگیر، و هرگاه فال بد زدی، آن را باور نکن، و هرگاه به کسی حسد ورزیدی، پس به حدّ ستم مرسان.

تنبیه الخواطر جلد 1 صفحه 127

 


آیه 12 سسوره حجرات در آیینه تفسیر نمونه

 

آیه 12 سوره حجرات(نمونه)

معنای ظن:

در این آیه نخست می‌فرماید: "ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است"! (ی?ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ).

منظور از" کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ "گمانهای بد است که نسبت به گمانهای

خوب در میان مردم بیشتر است لذا از آن تعبیر به کثیر شده و گرنه"حسن ظن و گمان خیر"نه تنها ممنوع نیست بلکه مستحسن است، چنان که قرآن مجید در آیه 12 سوره نور می‌فرماید: لَوْ لا? إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِن?اتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً:

"چرا هنگامی که آن نسبت ناروا را شنیدید مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند"؟! قابل توجه اینکه: نهی از"کثیری"از گمانها شده، ولی در مقام تعلیل می‌گوید زیرا"بعضی"از گمانها گناه است این تفاوت تعبیر ممکن است از این جهت باشد که گمانهای بد بعضی مطابق واقع است، و بعضی مخالف واقع، آنکه مخالف واقع است مسلما گناه است، و لذا تعبیر به" إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ "شده است، بنا بر این وجود همین گناه کافی است که از همه بپرهیزد.

در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که گمان بد و خوب غالبا اختیاری نیست، یعنی بر اثر یک سلسله مقدمات که از اختیار انسان بیرون است در ذهن منعکس می‌شود، بنا بر این چگونه می‌شود از آن نهی کرد؟! 1-منظور از این نهی، نهی از ترتیب آثار است، یعنی هر گاه گمان بدی نسبت به مسلمانی در ذهن شما پیدا شد، در عمل کوچکترین اعتنایی به آن نکنید، طرز رفتار خود را دگرگون نسازید، و مناسبات خود را با طرف تغییر ندهید، بنا بر این آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد می‌باشد.

لذا در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام ص می‌خوانیم:

ثلاث فی المؤمن لا یستحسن، و له منهن مخرج، فمخرجه من سوء الظن ان لا یحققه:

"سه چیز است که وجود آن در مؤمن پسندیده نیست، و راه فرار دارد، از جمله سوء ظن است که راه فرارش این است که به آن جامه عمل نپوشاند.

2-انسان می‌تواند با تفکر روی مسائل مختلفی، گمان بد را در بسیاری از موارد از خود دور سازد، به این ترتیب که در راههای حمل بر صحت بیندیشد و احتمالات صحیحی را که در مورد آن عمل وجود دارد در ذهن خود مجسم سازد و تدریجا بر گمان بد غلبه کند. بنا بر این گمان بد چیزی نیست که همیشه از اختیار آدمی بیرون باشد.

لذا در روایات دستور داده شده که اعمال برادرت را بر نیکوترین وجه ممکن حمل کن، تا دلیلی بر خلاف آن قائم شود، و هرگز نسبت به سخنی که از برادر مسلمانت صادر شده گمان بد مبر، ما دام که می‌توانی محمل نیکی برای آن بیابی، قال أمیر المؤمنین ع:

ضع امر اخیک علی احسنه حتی یاتیک ما یقلبک منه. و لا تظنن بکلمة خرجت من اخیک سوء و انت تجد لها فی الخیر محملا.

به هر حال این دستور اسلامی یکی از جامعترین و حساب شده ترین دستورها در زمینه روابط اجتماعی انسانها است، که مساله امنیت را به طور کامل در جامعه تضمین می‌کند

معنای تجسس:

سپس در دستور بعد مساله"نهی از تجسس"را مطرح کرده، می‌فرماید

"و هرگز در کار دیگران تجسس نکنید" (وَ لا? تَجَسَّسُوا).

"تجسس"و"تحسس"هر دو به معنی جستجوگری است ولی اولی معمولا در امور نامطلوب می‌آید، و دومی غالبا در امر خیر، چنان که یعقوب به فرزندانش دستور می‌دهد: ی?ا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ: "ای فرزندان من! بروید و از (گمشده من) یوسف و برادرش جستجو کنید" (یوسف-87).

در حقیقت گمان بد عاملی است برای جستجوگری، و جستجوگری عاملی است برای کشف اسرار و رازهای نهانی مردم، و اسلام هرگز اجازه نمی دهد که رازهای خصوصی آنها فاش شود.

و به تعبیر دیگر اسلام می‌خواهد مردم در زندگی خصوصی خود از هر نظر در امنیت باشند. بدیهی است اگر اجازه داده شود هر کس به جستجوگری در باره دیگران بر خیزد حیثیت و آبروی مردم بر باد می‌رود، و جهنمی به وجود می‌آید که همه افراد اجتماع در آن معذب خواهند بود.

البته این دستور منافاتی با وجود دستگاههای اطلاعاتی در حکومت اسلامی برای مبارزه با توطئه‌ها نخواهد داشت ولی این بدان معنی نیست که این دستگاهها حق دارند در زندگی خصوصی مردم جستجوگری کنند چنان که به خواست خدا شرح داده خواهد شد

معنای غیبت:.

از دید گاه ایت الله مکارم شیرازی:

«غیبت چنان که از اسمش پیدا است، این است که: در غیاب کسى سخنى گویند ، منتهى سخنى که عیبى از عیوب او را فاش سازد، خواه این عیب جسمانى باشد، یا اخلاقى، در اعمال او باشد یا در سخنش، و حتى در امورى که مربوط به او است، مانند لباس، خانه، همسر و فرزندان و مانند اینها.

بنابراین، اگر کسى صفات ظاهر و آشکار دیگرى را بیان کند، غیبت نخواهد بود. مگر این که: قصد مذمت و عیب جوئى داشته باشد که در این صورت حرام است، مثل این که: در مقام مذمت بگوید: آن مرد نابینا، یا کوتاه قد، یا سیاه رنگ یا کوسه!

به این ترتیب، ذکر عیوب پنهانى، به هر قصد و نیتى که باشد، غیبت و حرام است، و ذکر عیوب آشکار، اگر به قصد مذمت باشد، آن نیز حرام است، خواه آن را در مفهوم غیبت وارد بدانیم یا نه.

اینها همه در صورتى است که این صفات واقعاً در طرف باشد، اما اگر صفتى اصلاً وجود نداشته باشد، داخل در عنوان «تهمت» خواهد بود، که گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگین تر است.

رابطه سوء ظن ،تجسس و غیبت:

و بالاخره در سومین و آخرین دستور، که در حقیقت معلول و نتیجه دو برنامه قبل است مى‌فرماید: «هیچ کدام از شما دیگرى را غیبت نکند» «وَ لایَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً».
و به این ترتیب گمان بد، سرچشمه تجسس، و تجسس، موجب افشاى عیوب و اسرار پنهانى، و آگاهى بر این امور، سبب غیبت مى‌شود، که اسلام از معلول و علت، همگى نهى کرده است..

وجه تمثیل غیبت به اکل گوشت برادر مرده:

سپس برای اینکه قبح و زشتی این عمل را کاملا مجسم کند آن را در ضمن یک مثال گویا ریخته، می‌گوید: "آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد"؟! (أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً).

"به یقین همه شما از این امر کراهت دارید" (فکرهتموه).

آری آبروی برادر مسلمان همچون گوشت تن او است، و ریختن این آبرو به وسیله غیبت و افشای اسرار پنهانی همچون خوردن گوشت تن او است،

و تعبیر به"مرده"به خاطر آن است که"غیبت"در غیاب افراد صورت می‌گیرد، که همچون مردگان قادر بر دفاع از خویشتن نیستند.

و این ناجوانمردانه ترین ستمی است که ممکن است انسان در باره برادر خود روا دارد.

آری این تشبیه بیانگر زشتی فوق العاده غیبت و گناه عظیم آن است..