حجرات یازده
فرمود: وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ به دو معنا؛ یعنی جامعه به منزله نفس یکدیگرند، یک؛ و خودمان حق نداریم آبروی خود را از بین ببریم، یا ضعیف کنیم، یا کاری انجام دهیم که مسخره شویم، کاری انجام دهیم که دیگران بخندند، این کار درستی نیست، این دو. وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ؛ یکدیگر را با لقب، با اسم و با تعبیرهایی که رنجآور و هتککننده است، با این کار «نَبز» نکنید، این لقبها را نیندازید، یکدیگر را لقبهای سوء ندهید. بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ؛ اگر گفتند یک روحانی اگر این کار را بکند بد است، یعنی چه؟ یعنی روحانیّت با این کار سازگار نیست. اگر گفتند یک پیرمرد ـ به تعبیر مرحوم شیخ طوسی در تبیان این کار را بکند بد است؛ یعنی این کار با سنّ پیری شایسته نیست. قرآن میگوید جامعه با فسق سازگار نیست، چرا شما مؤمنی را به فسق متّهم میکنید!؟ به حرف زشت متّهم میکنید!؟ به کار زشت متّهم میکنید!؟ اگر خود آن مؤمن بخواهد کار زشتی انجام دهد، بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ، اگر دیگری بخواهد مؤمنی را متّهم کند، بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ، مثل اینکه بگویند یک روحانی این طور است، یک پیرمرد این طور است. اگر گفتند پیرمرد که کار بد نمیکند؛ یعنی این کار از همه بد است مخصوصاً از پیرمرد، یا اگر گفتند یک روحانی این کار را نمیکند؛ یعنی این کار از همه بد است مخصوصاً از روحانی.
این تعبیر ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ«سوره نحل، آیه33.» از لطیفترین تعبیرات قرآن کریم است. فرمود ما به آنها ظلم نکردیم، بلکه آنها به خودشان ظلم کردند. مستحضرید در ظلم این خصیصه وجود دارد که ظالم قلمروی دارد، مظلوم حوزهای دارد، اگر این ظالم از قلمرو خود تعدّی کند و به حوزه مظلوم برسد و حق او، عِرض او و مال او را تلف کند، میشود ظلم. پس ظالم و مظلوم الّا و لابدّ باید دو نفر باشند، این مثل اتّحاد عالم و معلوم نیست، مثل اتّحاد عاقل و معقول نیست که ما بگوییم شخص خودش را تعقّل میکند، چون در تعقّل و علم، حضور ذات «لِذات» است، تعدّد لازم نیست. این ذات مجرد خودش را درک میکند، این اتّحاد عاقل و معقول، تعدّد لازم ندارد، ولی ظالم و مظلوم الّا و لابدّ تعدّد لازم دارد. در بخشهای وسیعی از قرآن کریم خدا فرمود ما به اینها ظلم نکردیم، اینها به خودشان ظلم کردند، وَ لکِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ. معلوم میشود ما یک خود داریم که با آن خود داریم زندگی میکنیم، یک خود هم داریم که آن خود، امانت الهی است. اینکه فرمود: نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی «سوره ص، آیه72» نفرمود «مَلَّکْتُ»، فرمود من روح خودم را در او دمیدم، همه اینها را تملیک او نکردم، بخشی از اینها متعلّق به من است و او امین من است و او در حقیقت حق مرا ضایع میکند. اگر این کار را کرد، به خودش ظلم کرد، آن خودی که نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی است، آن خودی که به او ندادم و به عنوان امانت به او سپردم، به او دارد ظلم میکند. این تعبیرات در قرآن کم نیست که وَ لکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ.[سوره آل عمران، آیه117]