شریح بن حارث 3
فتوای شریح بر ضد امام حسین (ع)
متن منسوب به شریح قاضی درباره فتوای علیه امام حسین:
«انَّ حسین بنَ علی بن ابیطالب شَقَّ عَصا المسلمین و خالَفَ امیرَالمؤمنین و خَرَجَ عن الدّینِ، ثَبَتَ و حُقِّقَ عندی، قَضَیتُ و حَکَمتُ بِدَفعِهِ و قَتلِهِ حِفظاً لِشَریعةِ سَیدِ المرسلین»؛ «بهدرستی که حسین بن علی در میان مسلمانان تفرقه افکند و با امیرالمومنین (یزید) مخالفت کرده و از دین خارج شده است. این مطلب برای من ثابت و محقق شده است. پس حکم کردم به دفع و کشتن او برای حفظ شریعت پیامبر اسلام. بنا به گفته محمد صحتی سردرودی، عاشوراپژوه شیعه، فتوای شریح با تفاوتهایی اندک در کتابهایی مثل جواهر الکلام فی سوانح الایام نوشته حسن اشرف الواعظین در قرن چهاردهم قمری و ترجمه الالفین نوشته شده در قرن پانزدهم قمری نقل شده است. قاضی طباطبائی نیز آن را در کتابهای ثمرات الانوار و مزامیر الاولیاء که در قرن چهاردهم قمری نوشته شدهاند، آورده است بر اساس کتاب تاریخ جامع سید الشهداء نیز ماجرای فتوای شریح در کتابهایی مثل کتاب تذکرة الشهدا اثر ملاحبیبالله کاشانی نوشته شده در قرن چهاردهم نقل شده است این داستان از عبدالنبی عراقی نجفی (درگذشته 1344ش) نیز نقل شده است که او هم در قرن چهاردهم زندگی میکرد.
در زمان شورش ابن زبیر و قیام مختار
اخباری در مورد استعفای شریح از منصب قضاوت در زمان شورش ابن زبیر در منابع نیامده است. در این رابطه ابن سعد و ابن خلدون گفتهاند که شریح در فاصله سالهای بحرانی، پس از استعفای معاویه دوم 64 تا 73ق به مدت 9 سال در کار خود درنگ نمود و حتی به مدت سه سال از منصب قضاوت کناره گیری کرد. علت این امر طبق گفته ابن سعد،[53] ترس او از عدم امنیت جانی در هنگام تصدی این منصب بوده است. ابن خلدون آورده است: مختار پس از تسلط بر کوفه و آرام کردن اوضاع این شهر، شریح قاضی را که به دنبال بروز فتنه در جهان اسلام، از منصب قضای کوفه استعفا کرده و خانه نشین شده بود، به کار قضاوت برگرداند. سپاهیان مختار و به خصوص شیعیان او، با این کار مخالفت نموده و از مختار خواستند که وی را عزل کند. آنها دلایل مخالفت خود را عثمانی بودن شریح، مغضوب علی (ع) قرار گرفتن و تبعید او به بانقیا توسط امام، گواهی دادن علیه حجربن عدی و کوتاهی ورزیدن در پیام رسانی به هم قبیلگان او ذکر میکردند.
شریح نیز پس از شنیدن این اعتراضات، خود را به بیماری زد، در نتیجه مختار نیز که تاب تحمل اعتراضات بسیار یاران خود را نداشت، شریح را از کار برکنار نمود.
در دوران عبدالملک و امارت حجاج
پس از برقراری حکومت عبدالملک و تسلط او بر کوفه، شریح توسط این خلیفه مجددا به مسند قضاوت باز گردانده شد. ابن وکیع جریان گمارده شدن شریح بر مسند قضاوت را در کتاب خود آورده است. پس از به دست گرفتن امارت کوفه توسط حجاج، وی مقام قضای این شهر را تثبیت نمود و شریح علاوه بر اشتغال بر این امر، از مشاوران حجاج نیز به شمار میرفت. وی تا سال 78 هجری به امر قضاوت مشغول بود و در این سال از حجاج تقاضای کناره گیری از مسوولیت نمود که حجاج نیز با درخواست او موافقت نمود. منابع، علت استعفای او را پند و اندرز مردی دانا عنوان کرده و نوشتهاند که آن مرد به او توصیه کرده بود که به علت رشوه خواری فرزندش و هم چنین پیری و ناتوانی خودش، از سمت خود استفعا دهد وی پس از این استعفا خانه نشین شد و در این مدت حقوق و مستمری دریافتی خود از دولت را قطع نمود و با همین وضعیت نیز درگذشت.
سال وفات و سن او در هنگام مرگ
سن شریح در هنگام مرگ از یکصد تا یکصد و بیست و هفت سال گزارش شده است. ظن قوی وجود دارد که سن او در هنگام مرگ 106 تا 110 سال بوده است. دلایل اختلاف اخبار، نامشخص بودن سال دقیق تولد و وفات او و دور شدن وی از کارهای مهم جامعه در واپسین سالهای عمر بوده است. منابع مختلف، سال وفات او را از سال 72 تا 99 هجری گزارش کردهاند
مدت قضاوت شریح
در رابطه با مدت زمان قضاوت شریح، از آنجا که در تاریخ وفات او تناقض وجود دارد، بالطبع روایات مختلفی موجود است که آن را از 53 تا 75 سال ذکر کردهاند. دلیل دیگر اختلاف روایات، اختلاف نظر نویسندگان بر سر کناره گیری شریح از قضاوت و مدت زمان آن و به حساب آوردن یا نیاوردن این مدت است. ابن ابی الحدید مدت زمان قضاوت او را 57 سال ذکر کرده است که یک سال از آن نیز در بصره بوده است