سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یزید بن معاویه 1

تولد یزید:

یزید بن معاویه در سال 25 هجرى‌ در ماطِرون (مکانی در نزدیکی دمشق)به دنیا آمد.  مادر او زنی از قبیله چادرنشین کلب بود که میسون نام داشت. پدرش معاویه او را به زنی گرفت و به قصر خود در شام آورد اما او زندگی بدوی خود را بیشتر دوست می داشت و اشعاری در مذمت قصر معاویه سرود که به گوش معاویه رسید و به همین خاطر معاویه او را طلاق داد و در حالی که به یزید حامله بود یا به او شیر می داد، او را به نزد قبیله اش فرستاد. گفته شده معاویه شخصی را برای خواستگاری دختر بهدل بن حسان کلبی فرستاده بود اما او به اشتباه به نزد بحدل بن انیف کلبی رفت و او دخترش میسون را به ازدواج معاویه در آورد همچنین گفته شده میسون پیش از ازدواج با معاویه، یزید را از زنا با غلام پدرش حامله شده بود. (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏44، ص309)

یزید در بادیه رشد یافت، و به همین خاطر زبان فصیحی داشت او جوانى میگسار، سگباز، بوزینه باز و اهل عیاشى بود افراط او در شربخمر موجب شد که پدرش معاویه نیز او را توبیخ کند.

*پدربزرگ یزید، ابوسفیان و مادربزرگش هند بنت عتبه تا پیش از فتح مکه از سرسخت‌ترین دشمنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله وسلم) بودند. هند به سبب آن که در جنگ احد، جگر عموی پیامبر (ص)، حمزه بن عبدالمطلب را به دندان گرفت، به هند جگرخوار مشهور گشت. پس از فتح مکه، پیامبر اکرم (ص) آنان و دیگر دشمنان خود در مکه را طلقاء خطاب و از مجازات عفو و آزاد کرد. این کلمه جمع «‌طلیق‌» و به معنای اسیران مستحق مجازات است که آن‌ها را آزاد کنند. عنوان کنایهآمیز طلقاء همواره برای آنان بر جای ماند.

صفات اخلاقی یزید

1. دلباخته شکار

یکى از صفات بارز یزید، علاقه و اشتیاق زیاد وى به شکار بوده که اغلب اوقاتش را در آن سپرى مى‌کرده است. بنا به نقل تاریخ‌نگاران: یزید بن معاویه دلداده و عاشق شکار بود و خود را به آن سرگرم مى‌ساخت. بر گردن سگ‌هاى شکارى حلقه‌اى زرّین مى‌آویخت و پارچه‌هاى زربفتى بر آن‌ها مى‌پوشاند و براى هریک از سگ‌هایش برده‌اى گمارده بود تا امور مربوط به آن را انجام دهد.( تاریخ یعقوبى 2/ 230، تاریخ طبرى 4/ 368، البدایة و النهایة 8/ 236- 239)

2. شیفته بوزینه‌

تاریخ‌نگاران اتفاق‌نظر دارند که یزید، عاشق و شیفته میمون بوده و خود داراى بوزینه‌اى ویژه بود که آن را در کنار خویش نگاه مى‌داشت و ابو قیس کنیه‌اش داده بود، باقیمانده ظرف شراب خود را بدان مى‌نوشاند و مى‌گفت: این بوزینه، پیرمردى از بنى اسرائیل بوده که در اثر گناه به این روز افتاده است.

وى بوزینه را بر ماده‌گورخرى سوار مى‌کرد و در میدان اسب‌دوانى به مسابقه مى‌فرستاد. روزى همین عمل را انجام داد و بوزینه از دیگر اسبان جلو افتاد و یزید بسیار شادمان گشت و این اشعار را سرود:

تمسّک ابا قیس بفضل زمامها


فلیس علیها ان سقطت ضمان‌

فقد سبقت خیل الجماعة کلّها


و خیل امیر المؤمنین أتان‌

اى ابو قیس! اضافه لگام را محکم بگیر که اگر بر زمین افتى، مرکب ضمانتى ندارد. تو با مرکب امیر المؤمنین از اسبان همه، گوى سبقت ربودى

3. باده‌نوشى‌

یکى دیگر از ویژگى‌هاى بارز یزید، شرابخوارى بود به اندازه‌اى که در نوشیدن آن زیاده‌روى مى‌کرد، او همواره مست بود و هیچگاه هشیار دیده نشد، از جمله اشعارش در وصف شراب چنین است:

یارانى که شراب و مى یکجا گردشان آورده و سروش تمایلات هواوهوس برایشان نغمه سرایى مى‌کند سفارش مى‌کنم که از نعمت‌ها و لذت‌هاى این دنیا بهره ببرید، زیرا هرچند دنیا به درازا بکشد باز هم ناپایدار است

اریخ‌نگاران از عبد اللّه بن حنظله که در پى شهادت جانسوز ابا عبد اللّه الحسین علیه السّلام به اتّفاق جمعى از مردم مدینه به شام نزد یزید سفر کرده بود نقل کرده‌اند که: یزید را چنین توصیف مى‌کرد: به خدا سوگند! نزد یزید که مى‌رفتیم بیم داشتیم از آسمان بر ما سنگ ببارد، زیرا او فردى بود که با مادران و دختران‌ و خواهران ازدواج مى‌کرد و شراب مى‌نوشید و نماز را ترک مى‌کرد. به خدا سوگند! اگر کسى همراه من نبود، براى رضاى خدا آن‌چه را با خود داشتم آشکار مى‌ساختم‌. تاریخ ابن عساکر 7/ 372، تاریخ الخلفاء سیوطى/ 81

کفر یزید از اشعار ذیل که در وصف شراب گفته به خوبى پیدا است:

خورشید مى که برجش قعر خم است، مشرقش ساقى و مغربش دهان من است، هرگاه از درون خم به پیاله ریزد، نظیر مردمى که در حطیم و زمزم به جنبش در آیند، جلوه‌گر مى‌شود.

اگر روزى خوردن مى در دین احمد حرام گردید، آن را بر مسلک و آیین مسیح فرزند مریم، بنوش.

شمیسة کرم برجها فعر دنّها


و مشرقها الساقی و مغربها فمى‌

اذا انزلت من دنّها فی زجاجة


حکت نفرا بین الحطیم و زمزم‌

فان حرمت یوما على دین احمد


فحذها على دین المسیح بن مریم‌

 

تتمة المنتهى 43.

سیّد بن طاووس نقل مى‌کند که امام زین العابدین (ع) فرمود: «چون سر حسین (ع) را نزد یزید ملعون بردند، مجالس شراب برپا مى‌کرد و سر را مى‌آورد و کنار آن شراب مى‌نوشید.»الملهوف، ص 220.
حکم شرعی

ارتداد به معناى کفر پس از اسلام است؛ و با گواهى شرعى و اقرار شخص، مبنى بر خروج از اسلام، یا اقرار به برخى از انواع کفر و با هر کارى که به روشنى بر استهزاى دین، سبک شمردن و دست کشیدن از آن دلالت کند؛ و نیز با هر گفتارى که به صراحت بر انکار چیزى دلالت کند که به ضرورت یا به اعتقاد خود شخص جزو دین بودن آن به اثبات رسیده باشد؛ یا آنکه با اعتقادات او درباره ضروریات دین مخالف باشد، تحقق مى‌یابد.

بى‌دینى یزید و کینه‌اش به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله‌

وجود یزید، سرشار از حقد و کینه نسبت به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بود، زیرا پیامبر در جنگ بدر وى را در مرگ اعضاى خاندانش عزادار کرده بود آن‌گاه که یزید عترت پاک رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را کشتار نمود و شادمان و مسرور بر مسند حکومت تکیه زد (به خیال خود) در واقع انتقام خود را از پیامبر اکرم گرفته بود و آرزو مى‌کرد پدرانش حضور داشته و شاهد انتقام‌گیرى وى از خاندان پیامبر باشند و در این خصوص اشعار عبد اللّه بن زبعرى را زمزمه مى‌کرد:

اى کاش نیاى من که در جنگ بدر کشته شدند مى‌بودند و ناله و فریاد خزرج را از برخورد نیزه‌ها نظاره‌گر بودند و در این صورت از شادى و سرور فریاد سرمى‌دادند که هان اى یزید! خسته نباشى، ما سروران و رهبران آن‌ها را کشتیم و کشته شدن آن‌ها عوض کشته‌هاى جنگ بدر بود که سربه‌سر شد، بنى هاشم خلافت را به بازى گرفتند، نه از بهشت و دوزخ خبرى است و نه وحى نازل شده است. حیاة الامام الحسین 2/ 187 به نقل از البدایة و النهایة 8/ 192.

بلکه یزید هنگامى که عبد اللّه بن زبیر در مکّه بر ضدّ او دست به شورش زد، بى‌دینى و کفر خویش را علنى ساخت و همراه با سپاهى که براى سرکوب جنبش ابن زبیر اعزام کرد به وى نامه‌اى نگاشت که شعر ذیل در آن آمده بود:

تو خداى خود را در آسمان به یارى طلب و من مردان قبایل عک و اشعر را بر ضدّ تو فرا خواهم خواند. مروج الذهب 2/ 95.

اعلان کفر یزید توسط حضرت زینب (س)

نخستین کسى که با استناد به اشعار یزید - در مجلس و رو در روى او - کفرش را اثبات کرد، حضرت زینب کبرى، دختر امیر المؤمنین (ع) است؛ که امام زین العابدین (ع) از او به عنوان عالمه تعلیم ندیده یاد مى‌کند. آن حضرت خطاب به یزید فرمود: «آیا سخن خداى متعال را فراموش کرده‌اى که فرمود: «آنها که کافر شدند، نپندارند که اگر مهلتشان دادیم به سودشان است! ما به آنان مهلت مى‌دهیم تا بر گناهانشان بیفزایند؛ و آنان عذابى خوار کننده دارند.» آل عمران (3)، آی? 178. کار تو جاى تعجّب و شگفتى ندارد، چگونه مى‌توان از کسى که جگر شهیدان را دندان گرفته و گوشتش از خون شهیدان و سعادتمندان روییده و بر ضدّ سرور پیامبران جنگ برپا کرده و احزاب را گرد آورده و به روى رسول خدا (ص) نیزه کشیده و شمشیر جنبانده، امید خیر و نیکى داشت؛ آن کسى که از همه اعراب بى‌ایمان‌تر بود، بیش از همه رسول خدا (ص) را انکار مى‌کرد. دشمنى‌اش از همه آشکارتر بود و از روى کفر و سرکشى از همه نسبت به پروردگار نافرمان‌تر بود. آگاه باشید که اینها همه نتیج? فساد و کفر است و سوسمارى است که براى کشتگان جنگ بدر در سینه مى‌جنبید. هر کس در کار ما اهل بیت با دید? تعجّب و دشمنى، عداوت و کینه‌ورزى بنگرد، در دشمنى با ما کندى نمى‌کند. کفر خویش را به رسول خدا (ص) آشکار مى‌سازد و آن را به بیان رسا بر زبان مى‌آورد و - شادمان از کشتن فرزندان وبه اسارت بردن دودمانش - بى‌آنکه از چنین گناهى اجتناب ورزد و یا آن را بزرگ بشمرد، خطاب به بزرگانش چنین ندا مى‌دهد: «از شادى هلهله مى‌کردند و دیگران را به هلهله وامى‌داشتند و مى‌گفتند: اى یزید دست مریزاد!» اى یزید دندانهاى ابا عبدالله را - که بوسه گاه پیامبر بود - زیر ضربه‌هاى چوبدستى مى‌گیرى و شادى در چهره‌ات برق مى‌زند. به جانم سوگند که با ریختن خون سرور جوانان بهشت و پسر بزرگ عرب و خورشید خاندان عبد المطلب، دمل را شکافتى و ریشه را کندى. بزرگانت را ستودى و با خون او به پیشینیان کافر خویش تقرّب جستى!». . الاحتجاج، ج 2، ص 124، و به نقل از آن، بحار الأنوار، ج 45، ص 158.

فعالیت اجتماعی و سیاسی

در سال 50 معاویه،‌ یزید را به‌ فرماندهی‌ نبرد قسطنطنیه‌ و مقابله‌ با روم‌ شرقی‌ فرستاد و همراه او ابوایوب انصاری، عبدالله‌بن عباس، عبدالله‌بن زبیر و عبدالله‌بن عمر را فرستاد،اما یزید در باغ‌های‌ خرم‌ دیرمرّان‌ به‌ همراه‌ اُمّ‌کلثوم‌ دختر عبدالله‌بن‌ عامر که‌ به‌ تازگی‌ به‌ همسری‌ او درآمده‌ بود، ماند و سپاه‌ را به‌ جنگ‌ رومیان‌ فرستاد. آنان‌ شکست‌ خورده‌ و دچار تب‌ و بیماری‌ آبله‌ برگشتند.گویا آنچه‌ بر سر سپاه‌ آمد، هیچ‌ نگرانی‌ برای‌ او نداشت‌. معاویه همچنین‌ کوشید تا مسئولیت‌ حج‌ را به‌ یزید بسپارد تا چهره‌ای‌ دینی‌ برای‌ او بسازد، اما کارنامه حج‌ او نیز همانند کارنامه جهادش بود. در مدینه نیز مجلس شراب ترتیب داد

انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، ج5، ص300؛ تاریخ الطبری، ج5، ص232 البدایة و النهایة، ابن‌کثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیل‌بن عمر ، ج8، ص229.

کلید واژه:

یزید. معاویه. ابوسفیان. هنده جگر خوار. صفات اخلاقی. فعالیت اجتماعی و سیاسی. کفر. ارتداد